حقیقت قدسی و نسبت آن با نقاشی قهوه‎‌خانه‌ای بر مبنای آرای کوماراسوامی

نوع مقاله : مقالۀ پژوهشی

نویسندگان

1 دانشکده هنر، دانشگاه آزاداسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.

2 دانشکده هنر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، ایران.

3 دانشگاه هنر، تهران، ایران.

چکیده

بیان مسئله : حقیقت از منشاء واحدی سرچشمه دارد و در تمام مراتب هستی گسترانیده شده است. ذات و حقیقتِ قدسی، مبدأ سنّت است و سنّت از حقیقتِ قدسی منفک نیست. یکی از سنّت‌های هنری گذشته که حاصل و ثمرۀ حدود یازده قرن تکوین تدریجی آداب سوگواری تشیّع به شمار می‌رود نقاشی قهوه‌خانه‌ای است که در قرن چهاردهم هجری قمری نمود عینی پیدا کرد.
در مواجهه با رواج مکاتب هنری دوران تجدّد در ایران، آثار نقاشی قهوه‌خانه‌ای همواره در تداوم سنت نگارگری قرار دارند و هنرشان راهی برای تحقّق حقیقتِ قدسی است. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّات اثر است که هنرمند به واسطۀ آن در قالبی جسمانی به صورت رمز و تمثیل برملا کرده است. در این میان، آنچه مسئله است براساس قرابت آرای آناندا کوماراسوامی (از اندیشمندان سنّت‌گرا) در حیطۀ تعریف و کارکرد هنر سنتی با این آثار، نسبتی میان آثار نقاشی قهوه‌خانه‌ای با حقیقت قدسی یا همان صورت‌های مثالی وجود دارد که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید می‌آورد.
هدف : این مقاله در نظر دارد حقیقتِ قدسی اثر هنری را بر مبنای آرای آناندا کوماراسوامی تبیین و نسبت آن را با نقاشی قهوه‌خانه‌ای به مثابه هنر سنّتی مشخص کند.
روش تحقیق : روش تحقیق در این مقاله به صورت نظری و کیفی است و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعۀ اسنادی صورت پذیرفته است. در این راستا، دو نمونۀ موردی از آثار نقاشی قهوه‌خانه‌ای (یکی «عزیمت مسلم ابن عقیل به کوفه» اثر «محمد مدّبر» و دیگری پردۀ درویشی «صحنۀ نبرد حضرت ابوالفضل العباس (ع) با مارد ابن صُدیف» اثر محمّد فراهانی) به صورت تصادفی انتخاب شده و بر مبنای آرای کوماراسوامی، به تبیین مفهوم حقیقت قدسی و نسبت آن با آثار پرداخته شده است.
نتیجه‌گیری : حقیقتِ قدسی، همان منشاء ملکوتی است که یاد آن صورتِ نوعیِ ازلی را درون ما زنده می‌کند. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی می‌داند که ابتدا ساحت رهایی (مشاهدۀ دریافتِ حقایقِ ازلی) را تجربه می‌کند و سپس در بخشیدن کالبدی مادّی به ایده، به ساحت اسارت قدم می‌گذارد. بر مبنای آرای کوماراسوامی، نقاشی قهوه‌خانه‌ای تجلّی‌گاه حقیقتِ قدسی و آن صورت‌های مثالی است که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید می‌آورد. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّاتِ اثر و آن حقیقتی است که هنرمند به واسطۀ آن در قالبی جسمانی به صورت تمثیلی و نمادین ابراز کرده است.
نقاشی قهوه‌خانه‌ای، یک مهارت و هنر ناشیانه نیست؛ بلکه بر مبنای دانش و قواعدی تکوین یافته است که منبع الهام و دلیل روش و خاستگاه آن از روان منفرد و مستقل بشری بسی فراتر است و در این هنر، هنرمند فقط محمل و مجرای رحمتی است که از عالم معنا منبعث شده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Divine Truth and its Relation to Coffee-house Painting Based on Coomaraswamy Ideas

نویسندگان [English]

  • Reza Alipour 1
  • Gholam ali Hatam 2
  • Esmaeil Baniardalan 3
  • Iraj Dadashi 3
3 Tehran Art University
چکیده [English]

The truth comes from a single source, and it has spread in all levels of the universe. The essence and divine truth are of tradition and wisdom does not deny the truth of holiness .One of the old artistic traditions that has been the product of almost eleven centuries of gradual development of Shiite’s ceremonial mourning is coffee-house painting, which was found in fourteenth century.
What has given originality to these artworks is the inner feature of them according to which, the artist, in a figurative form, has revealed by code and allegory. What has been problem here, is based on the idea of an ideologist, in Ananda Coomaraswamy1 the content of the definition and function of traditional art with this work, there is a ratio between the painting of a coffee-house with a divine truth or the same examples, that artist also created a virtuous activity based on rational activity.
Aims: This paper intends to determine the divine truth of the artwork based on Ananda Coomaraswamy’s ideas and to indicate its relation to the coffee-house painting, as a traditional art.
Research methodology: he research methodology in this paper is of a theoretical and qualitative nature, and the data collection is done based on a documentary study. In this regard, two instances of the coffee-house painting, were randomly selected, and the concept of the divine truth and its relation to the above artworks were explained based on Coomaraswamy’s point of view.
Conclusion: Divine Truth is the same as heavenly source whose memory conjures upof the immortal representative image. Coomaraswamy considers art as the embodiment of a pre-conceived form in material form that, firstly, perceives the stage of liberation (observing the perception of the immortal truth) and then, dedicating a physical body to the idea, seeks for the stage of captivation. Based on Coomaraswamy’s ideas, the coffee-house painting is a manifestation of the Divine Truth and of those images that the artist creates based on his rational activity and also devotional activity. What makes these works authentic is their inner meaning and the truth the artist has expressed in a symbolic and allegorical manner through physical form. A coffee-house painting is not a crafting skill and art but is based on knowledge and rules whose source of inspiration, methods, and origins transcend the limits of the individual and independent human mind and the artist is merely a channel of mercy motivated by the spiritual universe.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Tradition
  • Traditional art
  • Divine Truth
  • Coomaraswamy’s ideas
  • Coffee-house painting
اکرمی، غلامرضا. (1382). سنّت و هنر اسلامی. مجموعه مقالات اولین همایش هنر اسلامی. به اهتمام دکتر محمد خزایی. برگزار شده در اسفند 80.. تهران : انتشارات مؤسسة مطالعات هنر اسلامی.
الیاده، میرچا. (1375). مقدس و نامقدس. ت : نصرالله زنگویی. تهران :  انتشارات سروش.
بلوک‌باشی، علی. (1375). قهوه‌خانه‌های ایران. چاپ اول. تهران : دفتر پژوهش‌های فرهنگی.
بینای مطلق، سعید. (1387). بررسی و نقد زیبایی و کمال از نظر آناندا کوماراسوامی، پژوهشنامه فرهنگستان هنر، ویژه نقد سنّتی هنر،  (9) : 80-72.
پاکباز، رویین. (1379). نقاشی ایران از دیرباز تا امروز. چاپ اول. تهران : نارستان.
چلیپا، کاظم و اسماعیل‌زاده، حسن. (1386). حسن اسماعیل‌زاده : نقاش مکتب قهوه‌خانه‌ای. چاپ اول. تهران : نشر نظر.
چلیپا، کاظم. (1390). بررسی تأثیر هنر و ادبیات ملی و مذهبی بر نقاشی خیالی‌نگاری(قهوه‌خانه‌ای). رسالة دکترای پژوهش هنر. دانشکده هنر، دانشگاه شاهد.
خاتمی، محمود. (1393). پیش درآمد فلسفه‌ای برای هنر ایرانی. چاپ سوم، تهران : انتشارات فرهنگستان هنر.
داداشی، ایرج. (1389). درآمدی بر مسئلة زمان و مکان در نگارگری ایرانی با توجه به نظریات تاج‌الدین‌اشنوی. مجله بیناب، (17): 61-52.
ذکرگو، امیرحسین. (1378). تأملی در آرای کوماراسوامی در باب هنر. نامة فرهنگستان علوم، (14 و 15): 76-61.
ذکرگو، امیرحسین. (1388). طبیعت در هنر شرقی. مجموعه مقالات همایش طبیعت در هنر شرق. چاپ اول، تهران : انتشارات فرهنگستان هنر.
رحمتی، انشالله. (1394). هنر و معنویت (مجموعه مقالاتی در زمینة حکمت هنر). چاپ دوم. تهران : انتشارات فرهنگستان هنر.
ریخته‌گران، محمدرضا. (1386). حقیقت و نسبت آن با هنر. تهران : انتشارات سوره مهر.
سیف، هادی. (1369). نقاشی قهوه‌خانه‌ای. تهران : موزه رضا عباسی.
کوماراسوامی، آناندا. (1391). استحالة طبیعت در هنر. ت : صالح طباطبایی. چاپ دوم. تهران : انتشارات فرهنگستان هنر.
کوماراسوامی، آناندا. (1393). فلسفة هنر مسیحی و شرقی. ت : امیرحسین ذکرگو. چاپ سوم. تهران : انتشارات فرهنگستان هنر.
کیبل، برایان. (1378). آناندا کوماراسوامی: محقق عرصه روح، ت : م. هدایتی. فصلنامه نقد و نظر، (15) : 79-67.
گنون، رنه. (1365). سیطرة کمیت و ع‍لائ‍م‌ آخ‍ر زم‍ان‌. ت : علی محمد کاردان. تهران : مرکز نشر دانشگاهی.
مددپور، محمد. (1388). حقیقت و هنر دینی. چاپ سوم. تهران : انتشارات سوره مهر.
مطهری الهامی، مجتبی. (1381). نور خیال. خیال، (4) : 15-4.
نصر، سیدحسین. (1379). نیاز به علم مقدس. ت : حسین میانداری. تهران: مؤسسة فرهنگی طه.
همتی، همایون. (1386). فهم هنر و هنر فهم. چاپ اول. آبادان : نشر پرسش.
Coomaraswamy, A. (1955). The Christian and oriental. Philosophy of art. New York: Dover publication.