سبک‌شناسی حاشیۀ قالی‌های ایران قرن دهم ه. ق. بر اساس مراکز قالیبافی

نوع مقاله : مقالۀ پژوهشی

نویسندگان

1 پژوهشگر دکتری پژوهش هنر، دانشکدۀ هنر، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران.

2 استاد تمام، گروه پژوهش هنر، دانشکدۀ هنر، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران.

چکیده

بیان مسئله: حاشیة قالی چهارچوبی از نظام‌های تزئینی مستقل از زمینة قالی و حاصل تکرار مجموعه نقوش، با ظرفیت‌های بصری قابل‌تأمل است؛ حضور پایدار حاشیه با خصایص متمایز در قالی‌های صفویه می‌تواند مُبیّن ارائة سبک‌هایی باشد که در چارچوب تولیدات منطقه‌ای تعریف شوند. بنابراین تمایزات حاشیه‌ها در هر گونه‌ای می‌تواند شناسة تولیدات قلمداد شود. در این راستا به دو پرسش پاسخ داده شده است: آرایه‌های تزئینی حاشیة قالی‌های قرن دهم ه. ق. نمایانگر چه سبک‌هایی در تولیدات مناطق مختلف هستند؟ موقعیت فرهنگی-هنری مناطق بافندگی چگونه با سبک‌های حاکم بر حاشیة قالی‌ها ارتباط می‌یابند؟
هدف پژوهش: با درنظرداشتن کم‌توجهی به حاشیه‌ها در طبقه‌بندی قالی‌ها، هدف اصلی از سبک‌شناسی قالی‌های قرن دهم ه. ق. براساس تمایزاتِ حاشیه، ارائة الگوهای اصیل حاشیة هر منطقه به طراحان معاصر در زمینة طراحی قالی‌های منطقه‌ای است.
روش پژوهش: این پژوهش کیفی و به روش تحلیل محتوای ساختاری برپایة داده‌های کتابخانه‌ای و اینترنتی است. پنجاه‌و‌هفت قالی‌ صفویه متعلق به قرن دهم ه. ق. (دورة شاه‌اسماعیل و شاه‌طهماسب) به شیوة هدفمند و غیرتصادفی از منابع اسنادی استخراج شدند. برپایة پرتکرارترین ساختارهای خطی مستخرج (سی‌وهشت نمونه) از حاشیه‌ها، سبک‌های مرتبط با آن‌ها تعریف شد.
نتیجه‌گیری: با تحلیل نظام‌های بصری حاکم بر حاشیة قالی‌ها، سبک‌های غالب براساس نقوش غالب (اسلیمی گل‌دار، اسلیمی ماری و تقابل‌های حیوانی) و ترکیب‌بندی غالب (قلمدانی، تصویری و مایگان هراتی) معرفی شدند. مداومت یک نگاره یا ساختار تزئینی با اشکال متنوع در تولیدات مناطق مختلف این گمان را قوت بخشید که نظام‌های بصری، شناسه‌های متأثر از پیشینه‌های فرهنگی (مذهب، سیاست و هنر) مناطقی هستند که محصول هنری در آن‌ها تکوین یافته است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A StylisticAnalysis of the Bordersof Iranian Rugs in the 16thAD Century Based on Rug Weaving Centers

نویسندگان [English]

  • Rezvan Ahmadi payam 1
  • Effatolsadat Afzaltousi 2
  • Ashrafolsadat Mousavilar 2
1 Ph.D. Student, Departmant of Research of Art, Faculty of Art, Alzahra University, Tehran, Iran.
2 Full Professor, Departmant of Research of Art, Faculty of Art, Alzahra University, Tehran, Iran.
چکیده [English]

Problem statement: The border of a rug asa frame of decorative systemsisindependent of its context and is a result of repeating a set of motifs with considerable visual capacities. The stable presence of borders with distinctive features in Safavid rugs can indicate the styles which define the context of each region’s productions. Therefore, the differences of borders in any of the weaving regions can be considered as the product identifier. In this regard, two questions have been answered; What styles do the decorative elements of 10th-century rugs represent in productions of different regions? How doesthe cultural-artistic situation of the weaving areas relate to the dominant styles on the borders of the rugs?
Research objective:This study attempts to fill the gap onthe classification of rugs based on their borders. The main purpose of this study is to present the stylistic analysisof the rugs in the 10thAHcentury based on the borders’ differences to present the patterns of the original borderof each region to contemporary designers,who deal with regional rug designs.
Research method:This is qualitative research using structural content analysis based on library and Internet data. Fifty-seven Safavid rugs belonging to the 10th century (the period of Shah Ismail and Shah Tahmasb kingdoms) were selected from documentary sources in a purposeful and non-random manner. Based on the most frequent linear structures extracted from the borders (thirty-eight samples), the styles in association with them were defined.
Conclusion: By analyzing the visual systems governing the borders of the rugs, the dominant styles were introduced based on the dominant motifs (floral arabesque, cloudband arabesque, and animal fights) and dominant composition Ghalamdani, Pictorial,and Mayegan Herati). The continuity of a decorative motif or structure with various forms in the productions of different regions reinforced the idea that visual systems are identifiers influenced by the cultural backgrounds (religion, politics, and art) of the regions in which the art product has been developed.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Safavid Rugs
  • Border
  • Decorative structure
  • Style
آژند، یعقوب. (1393). هفت اصل تزئینی هنر ایران. تهران: پیکره.
ادواردز، سیسیل. (1368). قالی ایران (ترجمة مهین‌دخت صبا). تهران: فرهنگسرا.
احمدی‌پیام، رضوان؛ افضل‌طوسی، عفت‌السادات و کشاورزافشار، مهدی. (1399). چگونگی کاربرد حاشیه در مفروشات ایران تا ابتدای ورود اسلام. گلجام، 16(37)، 109-124.
الله‌وردیان‌طوسی، حسن. (1371).سفر به خراسان. مشهد: کتابکده.
باباصفری، علی اصغر. (1370). اردبیل در گذرگاه تاریخ. اردبیل: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل.
بصام، جلال‌الدین؛ فرجو، محمدحسین و ذریه زهرا، سیدامیراحمد. (1383). رویای بهشت. ج. 1. تهران: اتکا.
بلک، دیوید. (1394). اطلس قالی و فرش (ترجمة نازیلا دریایی). تهران: بنیاد دانشنامه‌نگاری ایران.
پاکباز، رویین. (1381). دایره‌المعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر.
پرهام، سیروس. ( 1364). دستبافته‌های عشایری و روستایی فارس. ج. 1. تهران: امیرکبیر. 
پرهام، سیروس. (1399). فرش و فرش‌بافی در ایران. تهران: مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی.
پوپ، آرتور اپهام و آکرمن، فیلیپس. (1387). سیری در هنر ایران از دوران پیش از تاریخ تا امروز. ج. 6 و 11. تهران: علمی و فرهنگی.
دانشگر، احمد. (1372). فرهنگ جامع فرش ایران. تهران: دی.
دریایی، نازیلا. (1386). زیبایی‌شناسی در فرش دستباف ایران. تهران: مرکز ملی فرش ایران.
دو وینیو، ژان. (1379). جامعه‌شناسی هنر (ترجمة مهدی سحابی). تهران: مرکز.
دیماند، موریساسون. (1365). راهنمای صنایع اسلامی (ترجمة عبدا... فریار). تهران: بنگاه نشر و ترجمه کتاب.
الکساندر، ویکتوریا. (1390). نظریه‌های جامعه‌شناسی هنر و ادبیات (ترجمة اعظم راودراد). تهران: دانشگاه تهران.
راوندی، مرتضی. (1387). تاریخ اجتماعی ایران. ج. 5. تهران: نگاه.
رشادی، حجت اله و مرآثی، محسن. (1390). بررسى جایگاه حاشیه در فرش‌هاى تصویرى دورة قاجار. گلجام، (20)، 57-71.
رنجبر، هادی؛ حق‌دوست، علی‌اکبر؛ صلصالی، مهوش؛ خوش‌دل، علیرضا؛ سلیمانی، محمدعلی و بهرامی، نسیم. (1391) نمونه‌گیری در پژوهش‌های کیفی. دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، (3)، 238-250.
رهبرنیا، زهرا و پوریزدان‌پناه، بهاره. (1389). تحلیل نقش و قاب حاشیه در فرش‌های عشایر افشار در تلفیق نگرش جورج زیمل و رویکرد بازتاب. گلجام، (15)، 103-126.
سام‌میرزا صفوی. (1388). تحفة سامی (به کوشش احمد مدقق یزدی). تهران: بی جا.
حسامی، وحیده و حاجی‌زاده، محمدامین. (1399). بررسی انواع حاشیه در قالی‌های دورة صفوی. رجشمار، (1)، 81-96.
جل، آلفرد. (1390). هنر و عاملیت (ترجمة احمد صبوری). تهران: فرهنگستان هنر.
صوراسرافیل، شیرین. (1395). فرش دستبافت هویت ناشناخته. تهران: فرهنگ‌سرای میردشتی.
فلیک، اووه. (1388). درآمدی بر تحقیق کیفی (ترجمة هادی جلیلی). تهران: نی.
کیانی، محمدیوسف و افشار، ایرج. (1360). حکم شاه طهماسب صفوی برای پذیرایی همایون شاه. آینده، (11 و 12)، 815-823.
منشی قمی، قاضی میراحمد. (1352). گلستان هنر. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
نجم‌الدینی، غلام‌عباس. (1385). کرمان از مشروطیت تا سقوط قاجار، قم: حسنین.
یارشاطر، احسان. (1384). تاریخ و هنر فرشبافی ایران بر اساس دایره‌المعارف ایرانیکا (ترجمة ر. لعلی خمسه). تهران: نیلوفر.
 
Bennett, I. (2004). Rugs & Carpets of The World. London: Greenwich.
Koechlin, R. & Migeon, G. (1987). Cent Planches en Couleur de l’Art Musulman [One Hundred Color Plates of Muslim Art]. Paris: Editions Albert Levy.