هم‌افزایی تکنیک نقشه‌های شناختی و چیدمان فضا در شناسایی و تحلیل اجتماع‌پذیری فضاهای کالبدی تحت تأثیر قلمروهای فضایی (نمونه موردی: شهرک اکباتان تهران)

نوع مقاله : مقالۀ پژوهشی

نویسندگان

1 پژوهشگر دکتری معماری، دانشکدۀ هنر و معماری، واحد تهران غرب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.

2 استادیار و عضو هیئت علمی گروه معماری، دانشکدۀ هنر و معماری، واحد تهران غرب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.

3 دانشیار و عضو هیئت علمی گروه معماری، دانشکدۀ هنر و معماری، دانشگاه علم و صنعت، تهران، ایران.

چکیده

بیان مسئله: امروزه حضور ساکنین محلات در فضاهای کالبدی به دلیل بی‌توجهی به قلمروهای فضایی کم شده و این مسئله به کاهش روابط اجتماعی به‌ویژه در حوزة همسایگی انجامیده است. تاکنون مطالعات گسترده‌ای‌ در ارتباط دوسویة کالبد فضایی و روابط اجتماعی، همچنین ارزیابی میزان اجتماع‌پذیری افراد در فضای کالبدی تحت تأثیر قابلیت‌های کالبدی قلمروهای عمومی به روش‌های کیفی انجام شده است. نکتة قابل توجه این مطالعات، تحقیقات محدود و انگشت‌شمار مرتبط با همبستگی قلمروی نیمه‌خصوصی و روابط اجتماعی است، ضمن اینکه اخیراً تحقیقاتی با توجه به پیشرفت روش‌های کمی صورت گرفته که بدون توجه به روش‌های کیفی و با اتکای صرف به نتایج حاصل از مدل‌سازی،‌ راهبردهایی جهت بهبود شرایط کالبدی ارائه می‌کنند.
هدف پژوهش: این پژوهش با هدف مقایسة نتایج حاصل از روش‌های کمی و کیفی در برآورد همبستگی ویژگی‌های قلمروهای فضایی به‌ویژه قلمرو نیمه‌خصوصی با اجتماع‌پذیری ساکنین در فضاهای کالبدی محله صورت پذیرفته تا زمینة پیش‌بینی دقیق‌تری از رفتاهای احتمالی ساکنین در بستر کالبدی را فراهم آورد.
روش پژوهش: این پژوهش به‌صورت نمونه‌موردی در دو بخش تعریف شده است، در بخش اول متغیر کیفی روابط اجتماعی از طریق نقشه‌های شناختی سنجیده می‌شود و در بخش دوم همین متغیر در یک رویکرد کمی با مدل‌سازی رایانه‌ای چیدمان فضا ارزیابی می‌شود. ضمن اینکه اکباتان به‌عنوان بستر مطالعاتی پژوهش، براساس قدمت، تنوع قلمروهای فضایی و سطوح قابل توجه قلمروی عمومی، در میان نمونه‌های موجود انتخاب شده است.
نتیجهگیری: یافته‌های حاصل از روش‌ کیفی، علاوه بر متغیرهای هم‌پیوندی و اتصال قلمروی عمومیِ که موردِ تأیید روش کمی نیز هست، متغیرهایی نظیر هندسه و پوشش گیاهی را مؤثر نشان می‌دهد که توسط روش کمی قابل شناسایی نیست؛ ضمناً چیدمان قلمروی نیمه‌خصوصی در بلوک‌ها به‌عنوان متغیر دیگری در تمایل افراد به حضور در فضا مؤثر تشخیص داده می‌شود، لذا در تحلیل اجتماع‌پذیری فضای کالبدی روش‌های کمی و کیفی مکمل یکدیگرند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A Technical Synergy of Cognitive Maps and Space Syntax in Recognition and Analysis of the Sociability of Physical Spaces Influenced by Spatial Territories (Case Study: Ekbatan Town)

نویسندگان [English]

  • Fatemeh Rajabi 1
  • leila zare 2
  • Seyed Bagher Hosseini 3
1 Ph.D Candidate, Department of Architecture, School of Architecture and Art, West Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
2 Assistant Professor, Department of Architecture, School of Architecture and Art, West Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
3 Associate Professor, Department of Architecture, School of Architecture and Art, Science and Industry University, Tehran, Iran.
چکیده [English]

Problem statement: Nowadays, the presence of neighborhood residents in physical spaces has become scarce as a result of the negligence of spatial territories and this issue has led to a decline in social communications specifically in the neighborhood sphere. Extensive studies have used qualitative methods to investigate the mutual relationship between physical space and social communications or to examine how the sociability of people in a physical space is influenced by the physical capabilities of public territories. Less research exists on the synergy of semi-private territory and social communications. Moreover, reviewing available studies shows that they have contributed to the advancement of quantitative methods that introduce strategies to improve physical conditions. These studies have offered strategies that have not been informed by the qualitative methods.
Research objective: The purpose of this study is to compare the outcomes of the quantitative and qualitative phases on evaluating the correlation of the features in spatial territories specifically semi-private territory with residents’ sociability in physical spaces of a neighborhood to maintain a context for a more exact prediction of the probable behavior of the residents in the physical realm.
Research method: This research employed a case study method and was conducted in two phases; in the first phase, the qualitative variable of social communications was evaluated by using cognitive maps and, in the second phase, the same variable was evaluated through computational modeling of space syntax in a quantitative approach. Also, Ekbatan Town was selected as a context for this case study not only for its age but also for the existing variety in its spatial territories and its significant surfaces of public territory.
Conclusion: Apart from the integration and connectivity variables related to the public domain, the qualitative method helps to gather information on other variables such as geometry and vegetation that cannot be obtained by using a quantitative method. Moreover, the syntax of semi-public territory in blocks is considered a significant variable outside of the public territory in people’s tendency to appear in spaces. Therefore, the quantitative and qualitative methods are complementary to each other in the analysis and study of the sociability of physical spaces.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Space syntax
  • Cognitive maps
  • Spatial territory
  • The sociability of space
  • Ekbatan Town
اسدپور، علی؛ فیضی، محسن؛ مظفر، فرهنگ و بهزادفر، مصطفی. (1394). گونه شناسی مدل‌ها و بررسی تطبیقی روش‌های ثبت تصاویر ذهنی و نقشه‌های شناختی از محیط. باغ نظر، 12(33)، 13-22.
توسلی، محمود. (1395). طراحی دسترسی: اصول و روش‌های طراحی شهری و فضاهای مسکونی در ایران. تهران: دانشگاه تهران.
حیدری، احمد و فرهادی، مریم. (1397). واکاوی ارتباط بین نقشه‌های شناختی و مدل‌سازی رایانه‌ای نرم افزار نحو فضا در شناخت محیط‌های اجتماع‌پذیر (نمونه موردی: دانشکدة هنر و معماری بوعلی و دانشکدة معماری و شهرسازی بهشتی). هنرهای زیبا-معماری و شهرسازی، 2(23)، 17-30.
رجبی، فاطمه؛ زارع، لیلا و حسینی، سیدباقر. (1400). سنجش اثرگذاری قلمروهای سه‌گانة فضای کالبدی بر سرمایة اجتماعی (مطالعة موردی: شهرک اکباتان تهران). برنامه‌ریزی توسعة کالبدی، 8(3)، 91-110.
صالحی‌نیا، مجید و معماریان، غلامحسین. (1388). اجتماع‌پذیری فضای معماری. هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، 1(40)، 5-17.
طالبی، ژاله. (1383). روابط اجتماعی در فضای شهری. نامة علوم اجتماعی، 24(24)، 161-180.
عباسی هرفته، محسن و صادقیان، علی. (1398). الگوهای کالبدی همسایگی در بافت تاریخی یزد شاخصه‌ها، ابزارهای معمارانه و اصول معماری همسایگی. باغ نظر، 16(80)، 5-16.
عینی‌فر، علیرضا. (1386). نقش غالب الگوهای عام اولیه در طراحی محله‌های مسکونی معاصر. هنرهای زیبا-معماری و شهرسازی، 32، 39-50.
کارمونا، تیزدل و ‌متیو، استیو. (1394). خوانش مفاهیم طراحی شهری (ترجمة کامران ذکاوت و فرناز فرشاد).‌ تهران: آذرخش.
گل، یان. (1389). فضاهای عمومی و زندگی جمعی (ترجمة علی غفاری و صادق سهیلی‌پور). تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
گل، یان. (1394). شهرهایی برای مردم (ترجمة مریم چرخچیان). تهران: گوهر دانش.
گل، یان و سوار، برجیت. (1396). چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم؟ (ترجمة مصطفی بهزادفر، محمد رضایی ندوشن و احمد رضایی ندوشن). تهران: علم معمار رویال.
لاوسون، برایان. (1391). زبان فضا (ترجمة علیرضا عینی‌فر و فؤاد کریمیان). تهران: دانشگاه تهران.
معماریان، غلامحسین. (1381). نحو فضای معماری. صفه، 12(4)، 75-83.
نجاری نابی، رعنا و مهدی نژاد، جمال‌الدین. (1399). ارزیابی نقش عوامل کالبدی و عملکردی در اجتماع‌پذیری بازارهای سنتی ایران با استفاده از تکنیک نحو فضا. باغ نظر، 17(85)، 67-82.
نورتقانی، عبدالمجید. (1390). منطق اجتماعی فضا. کتاب ماه علوم و فنون، 5(4)، 19-22.
 
Hillier, B. & Hanson, J. (1984). The Social Logic of Space. Cambridge: Cambridge University Press.
Won, J.&  Lee, J.S. (2020). Impact of residential environments on social capital and health outcomes among public rental housing residents in Seoul, South Korea. Landscape and Urban Planning, 203, 1-11.