2024-03-29T11:30:21Z
http://www.bagh-sj.com/?_action=export&rf=summon&issue=7208
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1396
14
57
مدل مفهومی جدید از تفکیک اراضی شهری در توسعههای مسکونی با تأکید بر فضای باز(نمونه موردی : شهر زنجان)
مهران
فرامرزی
حمیدرضا
ابراهیمی
ناصر
براتی
زمین به عنوان کالای غیرقابل بازتولید دارای ارزش غیرقابل انکاری است. یکی از اقدامات مهم شهرسازی که به واقع شهرسازی عملی نامیده میشود، تفکیک اراضی شهری است. آیا با مطالعه تجارب بافتهای مسکونی سنتی در ایران و تجارب جهان در کویهای مسکونی جدید میتوان الگویی بهینه از تفکیک اراضی به خصوص الگوی تفکیکی شطرنجی طراحی کرد؟ روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی-تطبیقی است. هدف اصلی این پژوهش ارایه الگویی بهینه از تفکیک اراضی شهری و مدل مفهومی-عملیاتی جدید براساس تحلیل الگوهای تفکیک اراضی در جهان و ایران و مؤلفههای اصلی تأثیرگذار بر آنها است. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان میدهد، الگوهای تفکیک اراضی شطرنجی که به صورت مکرر و رایج در توسعههای جدید مسکونی به کار میروند، خود سبب ایجاد مسایل عمده شدهاند و مدل جدید ارایه شده میتواند جایگزین این الگو شود.
بافت مسکونی
تفکیک
زنجان
شهرسازی
2018
02
20
5
18
http://www.bagh-sj.com/article_57875_fa17d679ab2162453ecedd654f083282.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1396
14
57
بسط شاخصهای کلیدی سنجش تابآوری مکانی-فضایی شهری؛ مرور فشرده ادبیات نظری
فریبا
قرایی
محمدرضا
مثنوی
مونا
حاجی بنده
شهرها تأثیرات قابلتوجهی بر محیطزیست دارند و ارتقاء پایداری و تابآوری در آنها حایز اهمیت است.بیان مسئله و هدف تحقیق : بررسی شاخصهای سنجش تابآوری به عنوان ابزار مفید برای طراحی سیاستهای عمومی و پشتیبانی تصمیمگیریهای امور شهری یک ضرورت است. این در حالی است که با وجود پیشرفتهای مهم در سالهای اخیر در این زمینه و شناسایی شاخصهای تابآوری، پاسخ روشنی برای این پرسش که چگونه تابآوری «مکانی-فضایی» در شهر قابل اندازهگیری است یافت نشد و همچنان نیاز به ارایه روشهای مشخص برای سنجش بعد مکانی-فضایی تابآوری شهری و کمیسازی آن وجود دارد.پرسشهای کلیدی : پرسشهای این تحقیق عبارتند از :1. شاخصهای سنجش تابآوری مکانی-فضایی کدامند؟2. چه رابطهای بین تابآوری و سازمان فضایی شهر وجود دارد؟3. نقش عناصر سازمان فضایی شهر در تابآوری مکانی-فضایی شهری چیست؟نتایج پژوهش : براساس یافتههای تحقیق، سنجش تابآوری مکانی-فضایی شهری شامل چهار شاخص تنوع، ارتباط یا اتصال، افزونگی و استحکام است که براساس مؤلفههای سازمان فضایی شهر (شامل بلوکهای شهری، فضاهای سبز و باز، خیابانها و محورها-پهنههای عملکردی) در دو الگوی ساختاری و عملکردی پیشنهاد میشود. یافتههای این پژوهش، سنجش تابآوری مکانی-فضایی در شهر را با ارایه تعریف عملیاتی شاخصها و دادههای قابل اندازهگیری هر شاخص میسر میسازد.
تابآوری مکانی-فضایی شهری
شاخصهای کلیدی
سنجش تابآوری
شهرسازی
2018
02
20
19
32
http://www.bagh-sj.com/article_57876_0ba7501962ff93374d0b5c071e1edacf.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1396
14
57
منظر؛ مفهومی در حال تغییر؛ نگاهی به سیر تحول مفهوم منظر از رنسانس تاکنون
ایدا
آل هاشمی
سید امیر
منصوری
منظر، مفهومی نو در ادبیات تخصصی شهر و محیط به شمار میرود. مفهومی که از اروپا وارد ایران شد و امروز در حوزههای متنوع مورد استفاده قرار میگیرد. مفهوم منظر بهعنوان گونهای نوین از واقعیت در جهان، در اروپای دورة رنسانس شکل گرفت و با تغییر جهانبینی انسان غربی تا امروز ابعاد متنوعی از معنا را به خود دیده است. مفهوم چندبعدی منظر که فهم و بیان آن را در ابعاد فلسفی نیز مشکل مینماید اگرچه از جهان هنر آغاز شد اما مرزهای جهان فلسفه را پیموده و با تأثیرپذیری از دستاوردهای نوین بشر در ارتباط انسان با محیط امروز در حوزة برنامهریزی و طراحی محیطهای انسانی به صورت فراگیر مورد توجه قرار دارد. با این وجود مفهوم چندوجهی آن در میان متخصصین و عوام در ایران و جهان عموماً مورد غفلت است.
نوشتار حاضر تلاش میکند با ترسیم سیر تحول مفهوم منظر در اروپا از آغاز تاکنون، ابعاد شکل دهنده به این مفهوم چندوجهی را مورد کاوشی محتوایی قرار داده، زمینه شکلگیری مفهوم منظر به صورتی که امروز میشناسیم مورد واکاوی قرار دهد و آینده تحول در مفهوم و حوزة نفوذ آن را ترسیم و پیشبینی کند.
در این پژوهش به شیوه کیفی و با روش تحلیل مقایسهای، مفهوم منظر از دورة رنسانس تاکنون از میان پژوهشهای صورت گرفته، نظرات و تعاریف موجود استخراج، طبقهبندی و مورد مقایسه قرار میگیرد. درنهایت با شیوهای آیندهپژوهانه به مفهوم منظر و جایگاه آینده آن در جهان غرب پرداخته میشود.
نتایج طبقهبندی و سنجش مفهوم متغیر منظر در اروپا از قرن 15 میلادی تاکنون نشان داد که «منظر» اگرچه پا بر شانههای دوقطبی عین و ذهن و جدا شدن جهان فیزیک از جهان پدیده به مفهوم نگاه فردگرایانه به طبیعت دارد اما با رد این دوقطبی و پذیرش عدم قطعیت جهان به عنوان پدیدهای عینی ذهنی و رابطهای بین سوژه و ابژه تعریف میشود. در قرن 21 به عنوان حوزهای نو از دانش مورد توجه و تعریف چهارچوبهای علمی قرارگرفته و به عنوان دیسیپلینی رهایی بخش در دوره بحران تکبعدنگری در رابطه انسان و محیط مورد توجه است.
منظر
رنسانس
رومانتیسیم
پوزیتیویسم
پدیدارشناسی
2018
02
20
33
44
http://www.bagh-sj.com/article_57878_d75dee8a80a91ccb206541b238f5a618.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1396
14
57
مطالعة کیفی دلالتهای معنایی معماری هورامانتخت از منظر نشانهشناسی
یوسف
حمه جانی
قادر
بایزیدی
جلیل
سحابی
معنا نیاز بنیادی انسان است و معماری به عنوان یک فرآیند دلالتی، در تلاش است تا با تأکید بر ویژگیهای ذهنیِ انسان علاوه بر کالبد و فرم ظاهری محیط، به تحقّق این بُعد از نیازهای بنیادی انسان یاری رساند؛ و در این میان، نشانهشناسی رهیافتی است که نگاهش به فراگَرد معناست و به دنبال دلالتهای ضمنی و کشف لایههای معنایی پدیدههاست. هورامان مجموعهای غنی از سکونتگاههای انسانی است که سهم مهمی از ارزشهای فرهنگی کشور، از جمله در زمینة معماری را به خود اختصاص میدهد. عدم توجه به ابعاد معنایی در توسعة کالبدی سکونتگاهها میتواند پیامدهای منفی بسیاری بر جاذبههای معماری این مناطق در جهت جذب گردشگر و نهایتاً اجتماعپذیری و حتی سکونت در آنها داشته باشد. از این رو پاسخ به این پرسش که "معانی خاص و دلالتهای معنایی شکلگیری معماری هورامانتخت کردستان ایران با توجه به نشانههای متنی و از منظر نشانهشناسی چیست؟"، ضروری به نظر میرسد. هدفِ عمدة این بررسی، کشف و تدوین معانی معماری هورامان و نظام معنایی حاصل از نشانه/بازنمونهای آن، جهت استفاده در برنامههای آتی بهسازی و نوسازی است. نظام تفسیر و رویکردِ پژوهش حاضر نشانهشناسی، و نظام تحلیل آن روششناسی کیفی است و از روش نظریة زمینهای برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارایة نظریة نهایی استفاده شده است. در این راستا، معماری هورامان به مثابه یک متن، در ذیل پنج نظامِ استقرار، ساخت، فضا و عملکرد، حرکت و دسترسی، و منظر به صورت جزء به جزء مورد بررسی قرار گرفت؛ در این مرحله محقق با حضور در منطقه مورد پژوهش و انجام مصاحبههای باز و عمیق نسبت به گردآوری اطلاعات اقدام کرده و عناصر و اجزای بازنمونی این نظامها، تحت 43 مفهوم اولیه شناسایی و کدگذاری باز گردید؛ در مرحلة بعد هر کدام از نشانه/بازنمونها، در ذیلِ هر یک از رمزگانهای سهگانة اجتماعی، علمی و زیباییشناسی، در چند سطح معنایی و با استفاده از کدگذاریهای محوری و گزینشی، مورد تفسیر و تعیین موضوع قرار گرفت. نهایتاً 11 مقولة عمده نظیر: انسجام فضایی، خوانایی، حضورپذیری فضا که نشانگر اجتماعپذیریِ این معماری است شناسایی و تدوین شد. سپس در مرحله پایانی، با یکپارچهکردن، مقایسه، و تعمق پیرامون مقولات به دست آمده در مراحل قبلی، یک مقولة هسته تحت عنوانِ "معماری هورامان پدیدهای اجتماعپذیر در جهت ارتقای کیفیت حیات جمعی" به عنوان معنای نمادین معماری هورامان تخت کردستان ایران انتخاب شد.
معنا
معماری
نشانهشناسی
نظریة زمینهای
هورامان تخت
2018
02
20
45
62
http://www.bagh-sj.com/article_57877_8902c84b784134f0201607fd0d5e60f1.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1396
14
57
ویژگیهای منظر فرهنگی عشایر بختیاری و تأثیر آن در ساختار معماری کوچنشینی
احمد
دانائی نیا
فرانک
ایل بیگی پور
بیان مسئله : منظر فرهنگی، منظر متأثر از فرهنگ و برآمده از تعامل بین انسان و طبیعت در طول زمان است. در این میان، فرهنگ نقش عامل و طبیعت نقش واسطه را بر عهده داشته و منظر فرهنگی محصول این دو است. منظر فرهنگی اقوام ایران بسیار متنوع و گوناگون است؛ به طوری که در مکانهای جغرافیایی به ظاهر مشابه نیز شاهد تفاوتهای عمیق و بعضاً متفاوت آنها با یکدیگر هستیم. باید اذعان داشت که عدم توجه به عناصر منظر فرهنگساز در دهههای اخیر سبب از بین رفتن برخی از خصوصیات بومی و تخریب منظر فرهنگی عشایر شدهاست. شناسایی این عوامل کمک شایانی به استمرار حیات این میراث غنی و احیای این مناظر میکند. در این پژوهش در پی یافتن این تفاوتها و عوامل به وجودآورنده آنها در بین این اقوام و تأثیر آن بر الگوی مسکن و ساختار معماری آنها و به طور خاص، در بین عشایر بختیاری هستیم. سوالی که مطرح میشود این است که آیا گونبهگون شدن فرهنگ سبب شکلگیری مناظر فرهنگی متفاوتی میشود؟ و اگر چنین است، متغیرهایی که سبب شکلگیری فرهنگ عشایر میشوند، کدامند و چگونه در معماری آنان نمود پیدا میکند؟ هدف : پژوهش حاضر با تکیه بر مطالعات میدانی، به بررسی مهمترین ویژگیهای منظر فرهنگی عشایر پرداخته و تأثیر این ویژگیها را بر ساختار معماری آنها در قالب بحث منظر فرهنگی بررسی میکند. بنابراین هدف انجام مطالعات معماری عشایری و بررسی شناخت ویژگیهای منظر فرهنگی آنان، تلاش برای شناسایی و ارایه الگوی منظر فرهنگی برآمده از زندگی عشایری است.روش تحقیق : پژوهش مبتنی بر روش کیفی و به لحاظ روششناسی بر توصیف و تحلیل متکی است.نتیجهگیری : یافتهها مبین آن است که عامل اقلیم، مرتع، کوچ، قرارگاههای عشایری، معیشت، مصالح و تکنولوژی ساخت و منابع در دسترس، جایگاه زن، سنت و زبان، تفریح و سرگرمی، مذهب، دین و باورها، رنگ، امنیت و خویشاوندی در ایجاد الگوی منظر فرهنگی عشایر نقش به سزایی دارند. نتایج نشان میدهد که عوامل جغرافیایی و اقتصادی بر شکلگیری فرم چادر و نحوه قرارگیری آنها، استفاده از مصالح بومآورد و ساخت بناهای مکمل اثرگذار است. عامل باور بر رنگهای مورد استفاده، استقرار مطبخ در چادر و جایگاه زنان مؤثر است. عامل مهم نیاز با تشکیل قرارگاه اجتماعی و قرارگیری چادرها به نحوی که دید هر چادر دیگری را تکمیل کند و فضاهای مرتبط با تفریح و سرگرمی مانند «کٌله» بر معماری عشایر تأثیر میگذارد.
انسان
طبیعت
قرارگاه عشایری
فرهنگ
ایل بختیاری
معماری
2018
02
20
63
74
http://www.bagh-sj.com/article_57879_4cee9d390aa0230bad9e20207be3ee56.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1396
14
57
تبیین نظام هندسی چپیره گنبد سرخ مراغه در قیاس با الگوی رایج چپیرههای سلجوقی
حجت
گلچین
احمد
صالحی کاخکی
عبدالله
جبل عاملی
گنبد سرخ مراغه یکی از بناهای معروف قرن ششم هجری است که در حوزه مطالعات معماری دوره سلجوقی، کمابیش به عنوان نمونهای واضح از ویژگیهای سبکی معماری این دوره، موردتوجه قرار گرفته است. تجلی احسن شاخصههایی چون آجرکاریها و کتیبههای کوفی در کنار سایر وجوه شناخته شده دیگر، در انطباق و همخوانی با نمونههای مشابه همعصر، همواره این بنا را نزد محققین، در شمار یکی از شاخصترین مصادیق معماری دوره سلجوقی قرار داده است. در عین تمامی این تشابهات و همخوانیها، آنچه که به عنوان مسئله این پژوهش، این بنا را متمایز میکند، فرم هندسی منطقه انتقال (چپیره) آن است که سوای برخی از جزییات، در فرم کلیاش طرحی نو و ساختاری متفاوت را، در قیاس با معاصرینش ارایه کرده است. هدف این نوشتار بیش از هر چیز، تبیین ماهیت منطقه انتقال گنبد سرخ در قالب یک «نظام هندسی منتج به دایره» است. بهاینترتیب که؛ با مدنظر قرار دادن هندسه بهعنوان جانمایه و ماهیت اصلی منطقه انتقال مربع به دایره، ساختار چپیره گنبد سرخ را از این منظر، در قیاس با الگوی رایج چپیرههای سلجوقی، مطالعه میکند. ویژگیهای بارز سلجوقی بنا و بهویژه کیفیت درخشان تزیینات آجری، عملاً وجوه دیگر معماری، ازجمله چپیره آن را، در مطالعات انجام شده، تحتالشعاع قرار داده است. از طرفی، در نگاهی کلیتر، مطالعات انجام شده در مورد منطقه انتقال نیز بیشتر مبین ویژگیهای شکلی، سبکی و یا سازه ای در نحوه پیش نشستن گوشهها (گوشه سازیها) بودهاند و محتوای کلی آن، از منظر هندسه ودر قالب یک نظام هندسی را کمتر میتوان یافت. در این رویکرد، یافتههای حاصل از تحقیقات میدانی و مطالعات کتابخانهای، در قیاس و استنتاج با الگوها و نمونههای همعصر، طی روندی تحلیلی تاریخی، ارزیابی میشوند. سرانجام، نتایج این پژوهش، مبین جایگاه و اهمیت دانش هندسه در شکلگیری الگویی بدیع از نظام هندسی مذکور در چپیره گنبد سرخ مراغه است که راهحلی متفاوت از سنت رایج سلجوقی را در دستیابی به شانزده ضلعی منتظم زیر گنبد ارایه میدهد.
گنبد سرخ
چپیره
گوشهسازی
منشورهای هشت و شانزده پهلو
هندسه
2018
02
20
75
84
http://www.bagh-sj.com/article_57880_d3c92861fb225f1e019f5272e910f5ac.pdf