2024-03-29T16:22:04Z
http://www.bagh-sj.com/?_action=export&rf=summon&issue=13809
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
80
الگوهای کالبدی همسایگی در بافت تاریخی یزد؛ شاخصهها، ابزارهای معمارانه و اصول معماری همسایگی
محسن
عباسی هرفته
علی
صادقیان
بیان مسئله: همسایگی و تعامل همسایهها از ویژگیهای جامعۀ ساکن در شهرهای تاریخی ایران بوده است که در زندگی شهری امروز کمرنگ شده و تبعات و مخاطرات اجتماعی جدیای را به همراه داشته است. موضوع مورد توجه در مقالۀ حاضر این است که چگونه کالبد معماری مجموعههای همسایگی شهرهای تاریخی، برخلاف شهرهای جدید، امکان برقراری روابط همسایگی را فراهم میآورده است. هدف پژوهش: این مقاله بر آن است که، با شناسایی عرصههای همسایگی و تجزیه و تحلیل کالبدی آنها، ضمن گونهشناسی الگوهای کالبدی همسایگی، به شناسایی شاخصههای معماری آن و ابزارها و اصول معمارانۀ بهکارگرفتهشده برای ظهور و بروز این رفتار اجتماعی در بافت تاریخی یزد بپردازد. روش پژوهش: بهمنظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش تحقیق نظریۀ دادهمبنا بهره گرفته شده است. پس از شناسایی و مشاهدۀ میدانی نمونههای متنوع عرصههای همسایگی در بافت تاریخی یزد از طریق نمونهگیری نظری، نمونهها توصیف و تحلیل شدند. عمدۀ فرآیند تحلیل از طریق عکسبرداری مکرر و ترسیم دیاگرامهای فضایی و پلانهای شماتیک و درج یادداشتهای تصویری و نوشتاری و سپس کدگذاری مراتبی آنها صورت گرفته است. نتیجهگیری: نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که، با بهرهگرفتن از ابزارهای معمارانهای چون تغییر مصالح کف و جدارهها (ازارهها)، مسقفکردن، ایجاد اختلاف سطح، ایجاد امکان نشستن موقت، تغییر تناسبات، تزیینات و تغییر نور و سایه، سه الگوی پایۀ همسایگی در عرصۀ نیمهعمومی بافت تاریخی شکل گرفتهاند که شامل الگوهای ورودیمحور، دربندمحور و ساباطمحور هستند. این الگوها با رعایت دو اصل «مجاورت مکانی» و «کیفیتبخشی فضایی»، از طریق شاخصهای معماری همسایگی چون مردمواری، آسایش اقلیمی، خلوت، حریم، آسایش عملکردی و امنیت در معابر با افزایش حضورپذیری آنها، در برقراری روابط همسایگی تأثیرگذار بودهاند.
Neighborhood
Neighborhood Spatial Patterns
Neighborhood Architecture
Yazd Historic City
2020
01
21
5
16
http://www.bagh-sj.com/article_101644_e83b7e5388a8a5479e5af3eed44c27cc.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
80
مؤلفههای خردگرایی در نگارههای شاهنامه؛ موردپژوهی نگارۀ دیدار تهمینه و رستم
رؤیا
رضاپور مقدم
حمیده
حرمتی
بیانمسئله: مضمون خرد از بنمایههای اصلی اندیشۀ فردوسی در شاهنامه است. او در اندیشۀ خردستای خود علاوه بر گرایشهای فردی و اجتماعی به آموزههای مزدایی و فرهنگ اسلامی نیز توجه داشته و خرد را در ابعاد مختلف آن، چه در معنی خرد عمومی و ناب بشری، در دو نوع فطری و اکتسابی، و چه در معنای خرد حکمی، ستوده است. داستانهای شاهنامه از سویی، همچون بستری مناسب برای اشاعۀ این مضمون بوده و از سویی دیگر، در ادوار مختلف بهعنوان یکی از مهمترین منابع انگیزشی برای شکلگیری نگارهها مورد توجه نگارگران قرار گرفتهاند. از جملۀ این حکایات ماجرای دیدار تهمینه و رستم است که در مکاتب مختلف نگارگری با همین عنوان، مصور گشته است. در این میان مسئلۀ اصلی در این مقاله چگونگی ترجمان بصری این مضمون کلیدی در نگارۀ دیدار تهمینه و رستم است. هدف: در این پژوهش، مطالعۀ مضمون خرد، بیان انواع آن در اندیشۀ فردوسی و چگونگی تدابیر تجسمی نگارگر در بازنمود تصویری این مضمون در نگارۀ «دیدار تهمینه و رستم» است. روش تحقیق: در مقالۀ حاضر، با روش مطالعۀ موردی، ابتدا توصیف نگارۀ دیدار تهمینه و رستم از بعد صوری و سپس تحلیل مفاهیم مستتر در ورای عناصر با محوریت مضمون خرد صورت گرفته است. در این راستا اطلاعات از دو طریق اسناد مکتوب و مشاهده گردآوری شدهاند. نتیجهگیری: تأمل در مفاهیم مستتر در عناصر بصری نگارۀ دیدار تهمینه و رستم نشان از آن دارد که نگارگر به تأثیر از فردوسی با مضمون خرد آشنا بوده و به بیان و ترجمان بصری آن در روند طرحریزی و مصورسازی نگاره اهتمام ورزیده است. از همینرو، نگاره در دو بعد صورت و محتوا متضمن بازنمایی مضمون خرد است که مواردی همچون موقعیت مکانی شخصیتهای اصلی، نقوش و آرایههای تزئینی، رنگپردازی و حضور ضمنی عدد سه تحقق این امر را فراهم نمودهاند.
reason
Shahnameh
Components of Rationalism
Iranian Miniature
Tahmina and Rustam
2020
01
21
17
28
http://www.bagh-sj.com/article_99236_6066f1000ef5d3a22d0b5b38a366a040.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
80
تولید و بازتولید فضا در چرخۀ دوم انباشت سرمایه؛نقدی بر زندگی روزمره در فضای زیسته
پرویز
آقایی
جمیله
توکلی نیا
محسن
کلانتری
زهره
فنی
بیان مسئله: فضای لوفوری با فاصلهگرفتن از (و گاه دربرگرفتن) فضای لایتناهی ریاضیدانان و فضای ذهنی فیلسوفان وارد حوزۀ اجتماعی میشود. این فضا بهزعم لوفور هم تولید و هم مصرف میگردد و بهتعبیری، نوعی کالای تولیدی و در عین حال محصول مصرفی بهشمار میرود. برهمنشست تولید مادی، تولید ایدئولوژی و تولید معنا در یک مکان و در یک زمان بهعنوان عناصر اصلی تولید فضای اجتماعی شناخته میشود که طی یک فرایند تریالکتیکی (و نه دیالکتیکی) بازتولید میشود. درهمتنیدگی نظریۀ لوفور، با مدار ثانویۀ انباشت سرمایه، که هاروی آن را مطرح کرد، تأثیر شگرفی بر انضمامیساختن کارکرد سرمایهداری دارد. فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخۀ دوم انباشت سرمایه حامل فراوردههایی است که اغلب متفکرین چپگرا آن را به شیوههای ارتجاعی تمدن نسبت میدهند. آنچه اهمیت فزایندهتری نسبت به فراوردههای فضای سرمایهدارانه دارد تحلیل فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخۀ دوم است که در این زمینه، هاروی، بهعنوان شارح اصلی نظریات لوفور، پیشگام است. برهمنشست و تحلیل نظریات لوفور و هاروی در نقد زندگی روزمره و چگونگی گریز از فضای سرمایه و چرخۀ تریالکتیکی از اصلیترین مسائل این پژوهش بهشمار میرود. اهداف پژوهش: نقد زندگی روزمره در فضای زیسته که آکنده از تسلط سرمایه بر آن است از اهداف اصلی این پژوهش بهشمار میرود که فرایندهای تولید فضا و سپس فراوردههای آن در این پژوهش با استناد به دستگاه فکری لوفور و هاروی و اشتراکات نظری آنان به تحلیل کشیده میشود. روش پژوهش: این پژوهش دارای روش توصیفی-تحلیلی و، از لحاظ هدف، بنیادی میباشد. مسئلۀ اصلی با استفاده از منابع مرجع و اصیل به واکاوی گذاشته میشود تا در نهایت، نقد زندگی روزمره در فضای زیسته صورت گیرد. نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس این فرضیه بنا نهاده شده است: «زندگی روزمرۀ شهروندان در فضای زیسته یا چرخۀ دوم انباشت سرمایه، حامل ابژگی و انفعال و مصرفگرایی آنان است»، نشان میدهد که فضای سرمایهدارانه با پیشران فرایند تریالکتیکی بهسوی بنانهادن شهروند منفعل (مصرفگرا) و پایهگذاری سوژه و ابژه در حرکت است که تأثیرات آن، علاوه بر فضای شهر، بر فضای زندگی حاکم است.
Space Production
Dialectics of Hegel and Marx
Lefebvre Trialectic
Second Cycle of Capital Accumulation
everyday life
2020
01
21
29
40
http://www.bagh-sj.com/article_99237_3ef9c22329c9740d1e30945e4cdc0445.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
80
عوامل فراسازمانی مؤثر بر تصمیمسازی و عملکرد اخلاقی شرکتهای خدمات مهندسی مشاوره
امیر
ردایی
محمدحسین
صبحیه
سعید
نظری توکلی
مقصود
فراستخواه
داوود
دانش جعفری
بیان مسئله: دادههای حاصل از مصاحبه با فعالان نظام فنی و اجرایی کشور حاکی از نوعی تعارض بین قضاوت و عملکرد اخلاقی شرکتهای خدمات مهندسی مشاوره است. غالب شرکتها اخلاقی بودن عملکرد را بهعنوان یک هدف کلان در نظر دارند، اما بسیاری از تصمیمات و عملکردهای ایشان فارق از تفاوتهای فردی هیئت مدیره و تفاوتهای سازمانی شرکتها، آگاهانه، با ارزشهای اخلاقی مانند صداقت و رعایت منافع همه ذینفعان نمیخواند. در ادبیات، چنین مسائلی در حوزۀ تصمیمگیری اخلاقی مطالعه میشوند. با توجه به ادبیات موضوع بهنظر میرسد، نظریات و مدلهای تصمیمگیری اخلاقی موجود از تأثیرگذاری عوامل فراسازمانی بر تصمیمات و عملکرد اخلاقی سازمانها غفلت کردهاند و فقدان یک چهارچوب نظری روشن برای تبیین عملکرد اخلاقی سازمانها، در سطح یک نظام که مستلزم توجه به عوامل فراسازمانی است، در ادبیات مشهود است. اهداف پژوهش: در این پژوهش، با توجه به رخنۀ ادبیات درزمینۀ بررسی عوامل فراسازمانی مؤثر بر عملکرد اخلاقی سازمانها، شناسایی عوامل فراسازمانی اثرگذار بر عملکرد اخلاقی شرکتهای خدمات مهندسی مشاوره مد نظر قرار گرفته است. روش پژوهش: با توجه به اینکه برای تحلیل مسئلۀ فوق یک چهارچوب نظری روشن در ادبیات وجود ندارد، در این پژوهش از روش پژوهش کیفی و از روششناسی برپایۀ (GT) با رویکرد استراوس و کربین استفاده شده است. نتیجهگیری: با توجه به تحلیل یافتهها، «تحمیل فشار مضاعف بر مشاوران» موجب پیدایش پدیده «تسلیم اخلاقی» شده است که عامل مهمی در پیدایش تعارض بین قضاوتها و عملکردهای اخلاقی مشاوران است. از طرف دیگر، عوامل فراسازمانی مانند: «شرایط وخیم اقتصادی»، «تعریف نادرست از نقش مشاوران»، «بیتوجهی به نقش مشاوران»، «دخالت دولت در امور صنفی»، «ناکارآمدی روش انتخاب» و «ناکارآمدی روش پرداخت» به مشاوران زمینه را برای اتخاذ راهبردهای غیراخلاقی در صنف مشاوران در نظام فنی و اجرایی ایران فراهم کرده است.
Meta-Organizational Factors
Ethical Practices
ethical decision-making
Engineering Consulting Firms
Iran Engineering and Executive System
2020
01
21
41
50
http://www.bagh-sj.com/article_101645_528393c5ff01faa727c514a3e2548b02.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
80
بازتاب آرکیتایپهای مادینه در معماری تاریخی ایران براساس آرای یونگ؛ رمزمادینگی در طرحوارههای ماندالاوار معماری تاریخی ایران
حسنیه
هروی
منصور
فلامکی
سید عطاالله
طاهایی
بیان مسئله: باور به ذات مادینۀ هستی و تقدم آیین نیایشی ایزدبانوان در غالب تمدنها پذیرفته شده است. طبق آرای یونگ این باور در قالب آرکیتایپهای مادینه (آنیما و مادر)، که عامل مؤثر درخلاقیت هنری است، در ناخودآگاه جمعی بشر نهادینه شده و بهصورت رمزهای مادینه در آثار هنری مختلف تبلور مییابد. معماری آمیخته با خلاقیت و مظهری برای ارزشها و باورهایی است که گاه در قالب رمزی بروز مییابند و بنابر آرای یونگ نمیتواند از تأثیر ناخودآگاه جمعی عاری باشد. واکاوی این تأثیر میتواند به شناخت جامعتر از میراث برجایماندۀ معماری و عوامل مؤثر درآن بینجامد. مسئلۀ این پژوهش چگونگی تأثیرپذیری معماری تاریخی ایران از ناخودآگاه جمعی با تأکید بر رمزهای مادینه است. برای پیگیری این رمزها بررسی تمام مقیاسهای معماری از طرحواره تا تزئینات ضروری است. این مقاله بر طرحوارهها متمرکز شده و از این رو تنها رمزهای هندسی را مد نظر خواهد داشت. هدف پژوهش: در این پژوهش نگارندگان در پی پاسخ این پرسشاند که تأثیر ناخودآگاه جمعی در معماری تاریخی ایران چگونه قابل تبیین است و آرکیتایپهای مادینه در این آثار چگونه بازتاب یافتهاند. روش تحقیق: این مقاله پژوهشی بنیادی است و با برخورداری از ویژگیهای کیفی با اتکا بر منابع کتابخانهای و اسنادی و از طریق تحلیل محتوا و استنتاج منطقی متکی بر قیاس به بررسی آثار معماری تاریخی ایران و خوانش آنها براساس نظریۀ یونگ میپردازد. نتایج: نتایج نشان میدهد که معماری تاریخی ایران آرکیتایپهای مادینه را در مقیاسهای مختلف، از طرحواره تا تزئینات، بروز میدهد. الگوهای هندسی پایدار در طرحوارهها غالباً در تعریف و شکل ماندالا قابل جمعاند که بنابر اسناد حاوی رمز مادینگی است و استمرار و دوام آنها، فارغ از مرزهای زمان و مکان، متکی بر ارزشهای پایدار ناخودآگاه جمعی است.
Iranian historical architecture
mandala
Feminine Archetypes
Jung
2020
01
21
51
62
http://www.bagh-sj.com/article_99234_c0c56edcdfba8042921741c74f86d789.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
80
استراتژی توسعۀ اقتصاد فرهنگی صنعت مد در ایران
سپیده
یاقوتی
اشرف السادات
موسوی لر
فریناز
فربود
بیان مسئله: صنعت مد در دهههای اخیر ایران، علیرغم پیشینۀ تاریخی از یک سو با منطق اقتصادی و از سوی دیگر با ملاحظات اجتماعی و سیاسی ویژهای روبهرو بوده که آن را با چالشهای فراوانی مواجه کرده است. بر این اساس، نهادهای اجتماعی بر آن شدند تا با فعالیتهای تجاری، تبلیغاتی و فرهنگی، این هنر-صنعت را به حوزۀ صنایع خلاق وارد کنند و در عمل نیز موجب شکلگیری جریانی شدند که در سپهر توسعۀ اقتصادی صنایع فرهنگی کشور بهنمایش درمیآید. از آنجا که بررسی دگرگونیهای ارزشی در جامعه یکی از عناصر کلیدی در نظام فرهنگی هر جامعه بهحساب میآید، مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر، با تمرکز بر صنایع فرهنگی و پذیرش دگرگونی در نظام ارزشی جامعۀ ایران، دستیابی به شناخت ارزشهای اقتصادی هنر-صنعت مد و ابعاد آن و نقاط ضعف، قدرت و تشدیدکنندههایی است که موجب ساماندهی مفهوم و موقعیت اقتصاد خلاق در این حوزه از طریق تعاملات برونمرزی و فرایند فرهنگسازی شدهاند. هدف پژوهش: مقالۀ حاضر در پی دستیابی به فرایند ارزشمحور در مداخلۀ عوامل زمینهساز و تبیین راهبردهای گزینشی توسعۀ اقتصاد فرهنگی صنعت مد ایران و پاسخگویی به این پرسشهای اساسی است که صنعت مد در تحقق چشمانداز اقتصاد فرهنگی کشور میتواند چه نقشی را ایفا کند؟ چگونه میتوان با تغییر در نظامهای ارزشی به رشد اقتصادی هنری که تولید میشود شکل داد؟ روش تحقیق: روش تحقیق این مقاله کیفی، توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات از طریق منابع اسنادی و یافتههای میدانی و مبتنی بر تحلیل محتواست. نتیجهگیری: نتایج حاکی از این است آمیزش هنر با ابتکار و خلاقیت، مدیریت دانش، تولید و فنآوریروز و مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار از طریق برکشیدن اقتصادخلاق در صنعت مد، موجب افزایش رشد اقتصادی کشور خواهد شد.
Iran
Creative industries
Fashion Industry
Cultural economy
Selective Strategies
2020
01
21
63
74
http://www.bagh-sj.com/article_101646_b097580a329ae0813f1c4bb5d49ab650.pdf