2024-03-29T02:15:20Z
http://www.bagh-sj.com/?_action=export&rf=summon&issue=12964
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1398
16
77
بازخوانی رویکرد بازآفرینی فرهنگ-مبنا در ساخت شهر خلاق (تدوین چارچوب تحلیلی بازآفرینی قطب خلاق و فرهنگی)
مریم
پورذکریا
سمیه
فدائی نژاد بهرامجردی
بیان مسئله: شهرها مکانی برای پیشبرد خلاقیت و توسعه به حساب میآیند. محدودۀ فرهنگی شهرها تجلیگاه ابعاد گوناگون مردمانی است که هویت فرهنگی آن را به ثبت رساندهاند. فعالیتهای صورتگرفته در فضاهای عمومی محدودههای شهری نقش مؤثری در رشد خلاقیتهای جمعی ایفا میکند. برای پشتیبانی از این فعالیتها، توجه بسیاری از صاحبنظران به طبقۀ خلاق در شهرها معطوف شده است که به ظهور جنبش شهر خلاق منجر شد. اساس شهر خلاق بر مبنای عقایدی همچون فرهنگ، هنر و صنایع فرهنگی گذاشته شده است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش شناسایی مؤلفههای مؤثر در ارتقای فرهنگ جامعه است به منظور پاسخگویی به این سؤال اصلی تحقیق که «اصول و معیارهای بازآفرینی فرهنگی در شهر خلاق از طریق ایجاد قطب خلاق و فرهنگی کداماند؟». این پژوهش سعی دارد تا با بررسی نظریات مطرحشده در حوزۀ صنایع خلاق و فرهنگی و رویکرد بازآفرینی فرهنگ-مبنا، معیارهای مؤثر در ارتقای محدودههای شهری را به منظور ایجاد قطب خلاق شناسایی کند. روش پژوهش: با راهبرد کیفی و مطالعات اسنادی و کتابخانهای، نظریات مرتبط با حوزۀ مورد مطالعه بازخوانی و از طریق راهبرد استدلال منطقی، معیارهای اصلی بازآفرینی قطب خلاق و فرهنگی گزینش و نمودار ارتباط محتوایی بازآفرینی فرهنگ-مبنا و شکلگیری شهر خلاق ترسیم شده است. نتیجهگیری: با توجه به تحلیلهای صورتگرفته معیارهای بازآفرینی محدودههای فرهنگی در قالب چارچوب تحلیلی پژوهش ارائه شده است. نتایج نشان میدهد که، باوجود مخالفتها و پیامدهای غیرمنتظره، راهکارهایی نظیر رونق اقتصاد فرهنگی، افزایش تسهیلات و ارتقای گردشگری خلاق به سرزندگی اجتماعی فضاهای عمومی و مشارکت شهروندان طبقۀ خلاق در توانمندسازی خودشان منجر خواهد شد.
بازآفرینی فرهنگ-مبنا
شهر خلاق
قطب خلاق
صنایع فرهنگی
صنایع خلاق
2019
10
23
5
14
http://www.bagh-sj.com/article_95616_b7c69a2534737826d782b0bcd89e04c3.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1398
16
77
ساختار معماری باروی قلعۀ ایرج با استناد به کاوشهای باستانشناسی (پاییز ۱۳۹۶)
محمدرضا
نعمتی
مهدی
موسوی نیا
بیان مسئله: قلعۀ ایرج یکی از محوطههای دورة ساسانی ایران در دشت تهران است. این محوطه با باروی مربع-مستطیلی به ابعاد ۱۴۷۰×۱۳۰۰ متر محدود شده است. تا کنون در مطالعات میدانی هیچگونه بقایای آثار گستردة معماری از فضای درون محوطه یافت نشده است. از این رو نوشتار حاضر در وهلۀ اول تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که «۱. ساکنان این محوطه، با قریب به ۱۹۰ هکتار وسعت، در کدام بخش از محوطه سکونت داشتهاند؟». پرسش مهم دیگر این است که «۲. نحوۀ نظم فضایی بقایای معماری در قلعۀ ایرج چگونه است؟». در پاسخ به این دو پرسش ۱. با توجه به نبود بقایای معماری در فضای درون محوطه و فراوانی بقایای معماری بر روی باروی قلعۀ ایرج، گمان میرود سکونت در این محوطه روی سازههای معماری بارو بوده است. به علاوه، ۲. با استناد به مطالعات میدانی، فضاهای معماری روی بارو به صورت نظاممند در سراسر باروی قلعۀ ایرج دیده میشود و شامل ۸۲۸ اتاق یکسان، راهروی سراسری، ۱۴۸ برج دیدبانی و طاقهای بیرونی است. هدف: در نوشتار پیش رو تلاش میشود با استناد به دادههای باستانشناسی قلعۀ ایرج، در وهلۀ اول وجود بقایای معماری روی باروی محوطه اثبات شود و در مرحلۀ بعد، کیفیت فضاهای معماری بارو ارزیابی و راجع به انتظام فضایی آن فرضیههایی ارائه شود.روش: در تحقیق حاضر از روش توصیفی-تحلیلی برای رسیدن به اهداف پژوهش استفاده شده است. در ابتدا بقایای معماری و عناصر فضایی کشفشده از مطالعات میدانی قلعۀ ایرج توصیف شده است و در ادامه، با قراردادن این عناصر فضایی در کنار یکدیگر و یافتن یک کلیت، تحلیل و ارزیابی باستانشناسی انجام شده است تا بتوان راجع به ساختار بارو و نظم فضایی آن گمانههایی مفروض ارائه داد.نتیجه: پیشتر کیفیت بقایای معماری روی باروی محوطه مبهم و تا حدودی نامشخص بود. به نحوی که گمان میرفت روی باروی قلعۀ ایرج ساختوسازهای معماری وجود نداشته است. در نتیجة آخرین مطالعات میدانی باستانشناسی در قلعۀ ایرج، مشخص شد که نهتنها روی باروی قلعۀ ایرج بقایای آثار معماری وجود دارد، بلکه با ترکیب دادههای کاوش و بررسیهای باستانشناسی، سازههای معماری در تمام بخشهای باروی قلعۀ ایرج به صورت همسان اجرا شده و شامل اتاقها، راهروی سراسری، برجهای دیدبانی و طاقهای بیرونی است. به علاوه، این انتظام معماری در فازهای متأخرتر به دلایل احتمالاً امنیتی تغییر کرده است.
قلعۀ ایرج
دورۀ ساسانی
ری
معماری
بارو
2019
10
23
15
28
http://www.bagh-sj.com/article_95617_6344aa5ba1085b430cbb5c793c15c989.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1398
16
77
مطالعۀ تطبیقی رمزهای آیینی و فرهنگی در منظرپردازی باغهای ایرانی و چینی
مهدی
حقیقت بین
ساناز
علیدوست
بیان مسئله: سه عامل فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای مذهبی مؤثرترین مؤلفههای تأثیرگذار بر تمدنهای کهن از جمله ایران و چین بوده است. این مؤلفهها در تمدنهای مذکور به صورتهای مختلف تجسم یافته و در تعریف هویت مکانی فضاهای مختلف از جمله باغها از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. در این راستا انجام مطالعۀ تطبیقی جهت بررسی چگونگی تأثیر مفاهیم آیینی و فرهنگی در شکلگیری رمزها و فضاهای کالبدی باغسازی این دو تمدن مسئلۀ اصلی این تحقیق است.هدف: هدف اصلی این مقاله، شناخت رمزهای بهکاررفته در ساختار کالبدی باغهای ایرانی (دورۀ اسلامی) و باغهای چینی (دورههای تائو و بودا) و چگونگی ارتباط آن با باورهای آیینی و فرهنگی این دو تمدن بوده است. روش تحقیق: این پژوهش از گونه پژوهشهای کیفی است که در مرحلۀ جمعآوری اطلاعات از روش توصیفی_تحلیلی و تفسیری_تاریخی و در مرحلۀ تجزیه و تحلیل دادهها از روش استدلال منطقی بهره گرفته است. این مقاله با نگاهی لایهای و با تمرکز بر تأثیر رمزهای برگرفته از باورهای مذهبی انجام شده است. در این راستا ابتدا به بررسی رمزها، انواع آن و چگونگی ظهور و نمایش عناصر نمادین در باغسازی ایران و سپس چین پرداخته شده و با توجه به وجود ارتباط میان رمزهای استفاده شده با باورهای مذهبی تمدن و سازندگان آن، به مطالعۀ تطبیقی لایههای رمزگانی در باغهای ایران و چین پرداخته شده است. نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاکی از آن است که با توجه به تفاوتهای موجود در نگاه به طبیعت، ریشههای آیینی و فرهنگی، عوامل اقلیمی و تأثیر آن بر ظهور رمزهای عام و خاص، باغهای ایرانی و چینی از آغاز شکلگیری خود با روشهای متفاوتی روبهرو بودهاند. چنین به نظر میرسد که باغسازی چینی با رویکرد تقدیس طبیعت، از نمادها و نشانههایی برای یادآوری قدرتها و نیروهای نهفته در طبیعت و دنیا استفاده کرده است. درحالیکه در باغسازی ایرانی نمادها و نشانهها در راستای نگاه آیهای به طبیعت و در جهت یادآوری بهشت و قدرت خداوند در خلق طبیعت و دنیا است.
باغ ایرانی
باغ چینی
باورهای مذهبی
رمزها
2019
10
23
29
42
http://www.bagh-sj.com/article_95618_e17688a7486f4d1078a81d350a4d0fa7.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1398
16
77
خوانش بیشمتنی نقشمایۀ انار در زیورآلات ایرانی
شقایق
چیتساز
احمد
ندایی فرد
بهمن
نامورمطلق
بیان مسئله: تقلید و الهام از آثار هنری گذشتگان، در شکلگیری اثری نو و خلاقانه قدمتی طولانی دارد. زیورآلات نیز به عنوان یکی از هنرهای غنی ایرانزمین، از این قاعده مستثنی نیست. زیورآلات فارغ از مفهوم سرمایهای، همواره ابزاری برای بازتاب هویت فرهنگی جوامع است و نقشی بارز در مراسم آیینی یک جامعه، باورهای مردم در گذشته و شناخت اندیشههای آنان ایفا میکند. در جستار حاضر با توجه به اهمیت نقشمایۀ انار در فرهنگ ایرانزمین، تکرار این نقشمایه در متن زیورآلات باستانی ادوار مختلف و رجعت به این نقشمایه در زیورآلات معاصر، آرایۀ پرکاربرد انار انتخاب شده است.هدف: هدف از این پژوهش، مطالعه و بررسی چگونگی ارتباط فرمهای بازنماییشدۀ انار، در زیورآلات معاصر و پیشمتنهای برگرفته آنها در زیورآلات باستانی است. جستار حاضر در راستای پاسخ به این سؤال است که ارتباط زیورآلات معاصر با پیشمتنهای خود چگونه تبیین میشود؟ در فرآیند اقتباس این آثار از زیورآلات باستانی ملهم از نقشمایه انار چه تغییراتی صورت گرفته است؟روش تحقیق: این پژوهش با هدف بنیادی به شیوۀ توصیفی– تحلیل و تطبیقی است که با روش ترامتنیت و رویکرد بیشمتنی صورت گرفته است.نتیجهگیری: در جمعبندی نتایج این پژوهش چنین به نظر میرسد، هنرمندان معاصر با حفظ ماهیت انار با تغییرات فرمی، برهمزدن تقارن، استفاده از فضاهای منفی و مثبت، ترکیب رسانههای مختلف با زیورآلات، به بازنمایی فرم انار در پیکرۀ زیورآلات معاصر مبادرت ورزیدهاند. ارتباط میان متنهای پیشین و پسین در زیورآلات با گسترههای متفاوت برگرفتگی، صراحت و اشتقاق در هردو دستۀ تغییری و تقلیدی به وقوع پیوسته است.
زیورآلات
نقشمایه
ترامتنیت
بیشمتنیت
فرم
2019
10
23
43
58
http://www.bagh-sj.com/article_95619_21a4c4ece483949087d93073b54edba0.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1398
16
77
روایت «دیگری» فهم معماری معاصر ایران در مواجهه با دیگری (از منظر معماران)
سیده صدیقه
میرگذار لنگرودی
ویدا
نوروز برازجانی
بهروز
منصوری
محمد
ضیمران
بیان مسئله: معماری معاصر ایران همواره در بوتۀ نقد و تحلیل متفکران و معماران قرار داشته است، زیرا با مشکلات عدیدهای روبهروست. یکی از این مشکلات، که در دیدگاه بزرگان بهطور مشترک بیان میشود، فقدان هویت است. در چنین بستری، پرداختن به مسئلۀ «من، خود، خویشتن و هویت» نمیتواند بهتنهایی مشکلگشای مسائل امروز باشد. زیرا شناخت ما از خود در رویارویی با دیگری شکل گرفته است. «من» بهتنهایی نمیتواند موجد اثر باشد، ناگزیر باید «دیگری» نیز در تقابل با آن حضور یابد تا واجد مفهوم شود. توجهنکردن به مفهوم «دیگری» در معماری معاصر ما باعث شده است که درکی عمیق از «من» بهمثابۀ امرِ بنیادین هویتمحورحاصل نشود و عارضۀ چندپارگی و چهلتکهبودن در همۀ زمینهها و به ویژه معماری حادث شود.هدف و روش تحقیق: این پژوهش در پی بررسی مفهوم «دیگری» در مواجهه با معماری است و سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که «معماری معاصر ایران از دیدگاه معماران و صاحبنظران چه «دیگری» هایی را برای خود متصور است و در تعامل با چه نیروهایی صورتبندی میشود؟». این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات «کیفی» و نوع دادهبنیاد و، به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تفسیری» است که شیوۀ مواجهۀ ما با «دیگری» را درک و بینش جدیدی تولید میکند. بدینترتیب یافتههای آن در بهبود دانش موجود دربارۀ موضوع مورد مطالعه بهکار میآید (دانشافزایی)، بنابراین «نتایج» آن «خالص» است. «منطق» پژوهش «استقرایی» بوده و روش تحلیل دادهها نیز شامل کدگذاری باز و کدگذاری محوری است. نتیجهگیری: این پژوهش نشان میدهد که دیدگاه اغلب معماران ایرانی درمورد مفهوم «دیگری» را میتوان در شش صورت «ایدههای گذشته»، «مردم»، «اقتصاد»، «حکومت»، «معماری جهان» و «زمینه» دستهبندی کرد.
خود
دیگری
معاصریت
معماری معاصر ایران
هویت
2019
10
23
59
72
http://www.bagh-sj.com/article_95621_a645d9fa2e67259613f1a3d8eb64cda3.pdf
باغ نظر
1735-9635
1735-9635
1398
16
77
واکاوی منطق پنهان طراحی همهشمول در معماری بومی ایران با رویکرد پایداری؛ مطالعۀ موردی: منطقۀ 12 تهران (حصار صفوی)
لیدا
اسلامی
حمید
ماجدی
ایرج
اعتصام
بیان مسئله: تغییرات جمعیتی و اقلیمی به عنوان اصلیترین چالشهای پیش روی بشر در قرن حاضر به شمار میروند. از دهۀ 1970، توسعۀ پایدار و طراحی همهشمول در پاسخ به این تغییرات مطرح شدند؛ اما با وجود این دو نظریه، مسئلۀ ناکارآمدی فضاهای معماری همچنان موضوع بحث محافل علمی است. این در حالی است که معماری بومی، درگذشته به عنوان معماری پاسخگو به نیازهای عموم مردم مطرح بوده؛ اما در عصر کنونی این معماری به دلیل دورماندن از تحولات زمانه مورد بیتوجهی قرارگرفته است.فرضیه و پرسشهای تحقیق: به نظر میرسد با واکاوی در اصول طراحی همهشمول و شناخت معیارهای کلیدی توسعۀ پایدار و شاکلۀ معماری بومی و احیای آن، میتوان به الگوهایی از معماری دست یافت که بر همهشمولی فضاها و پایداری آنها مؤثر باشند. همچنین به نظر میرسد تقویت اصل انعطافپذیری فضاها بیشترین تأثیر را بر همهشمولی آنها دارد. حال این پرسش کلیدی مطرح است که کدام یک از معیارهای طراحی همهشمول با توجه به نیازهای کنونی بومگرایی قابلیت اعمال در معماری بومی پایدار را دارد و نیز کدام یک از معیارهای معماری بومی را میتوان در طراحی همهشمول به کار گرفت.هدف: این مقاله با هدف شناسایی میزان همگرایی یا واگرایی مؤلفههای معماری بومی و طراحی همهشمول تدوین شده و درصدد است تا به الگویی تعاملی دست یابد که در تطابق با معیارهای طراحی همهشمول و نیازهای کنونی بومگرایی بوده و قابلیت اعمال در معماری بومی پایدار را داشته باشد.روش تحقیق: روش تحقیقِ این مقاله روش توصیفی-تحلیلی و متکی بر فن تحلیل محتواست که با رویکرد کیفی _کمی مورد مطالعه قرارگرفته است. بدین معنا که ابتدا الگوی تعاملی معماری در تطابق با معیارهای سه مقولۀ معماری بومی، طراحی همهشمول و توسعۀ پایدار به روش کیفی تدوین شده و سپس ارتباط معیارهای کلیدی در این الگو و سهم هریک در نظام تعاملی به روش کمی تعیین شده است. در این مطالعه، حصار صفوی در منطقۀ 12 تهران به عنوان بستر مکانی پژوهش انتخاب شده و همزمان نسبت به جمعآوری دادههای کمی و کیفی در قالب پرسشنامه اقدام شده است.نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد در الگوی تعاملی حاصله از روشهای کیفی پژوهش، شش عامل کلیدی تابآوری، زمینهگرایی، استفادۀ همهشمول، راحتی، حقوق و مدیریت دخیل هستند و مطابق نتایج کمّی تابآوری بیشترین سهم در نظام تعاملی را داراست.
معماری بومی
طراحی همهشمول
توسعه پایدار
حصار صفوی
2019
10
23
73
88
http://www.bagh-sj.com/article_95651_2750241ba569d2128efa5f01f299771a.pdf