2024-03-28T17:48:08Z
http://www.bagh-sj.com/?_action=export&rf=summon&issue=11889
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
73
تحلیل گفتمان نقاشی دفاع مقدس در دوران جنگ (در مقایسه با نقاشی جنگ در شوروی)
محمدرضا
ربیعی پورسلیمی
کامران
افشار مهاجر
بیان مسئله: هنر «دفاع مقدس» برای حدود یک دهه مهمترین جریان هنر رسمی در ایران بود. این هنر، یکی از روشنترین تجلیهای گفتمانی است که حول اتفاقات جنگ ایران و عراق ایجاد و با نام گفتمان دفاع مقدس شناخته شد. گفتمانی که اگرچه حول یک جنگ خاص شکل گرفت، اما بههیچوجه محدود به آن نبود و تجلی اندیشهای بود که از کشمکشهای نظامی آن دورة خاص فراتر میرفت. هدف: این پژوهش به دنبال پرسش از عناصر اساسی این گفتمان و چگونگی صورتبندی این عناصر گفتمانی در کنار یکدیگر در نقاشی دفاع مقدس در دوران جنگ است. روش تحقیق: روش انجام این تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده است و برای جمعآوری آثار مورد بررسی از منابع مختلفی از جمله کتابها، کاتالوگها، مجلات و سایتها استفاده شده است. پس از معرفی کلیاتِ نظریة گفتمان و تشریح اصطلاحات اساسی این نظریه، تلاش شده است که شش عنصر مهم در این گفتمان (جبهة خودی، جبهة دشمن، مبارزه، پیروزی، شکست و زن) که عناصر تکرارشونده در گفتمانهای هنری مربوط به جنگ هستند، در این نقاشیها به تفصیل بررسی شوند. نتیجهگیری: با بررسی عناصر گفتمانی این هنر و قیاس آنها با شکل دیگری از صورتبندی گفتمانی جنگ در نقاشی (هنر شوروی)، مفصلبندی خاص این عناصر به یکدیگر در گفتمان نقاشی دفاع مقدس به بحث گذاشته شده است. در این پژوهش با شناسایی نقش تعیینکنندة معنویت در شکلبندی این گفتمان، مشخص شده است که گفتمان دفاع مقدس نه صرفاً معطوف به جنگ ایران و عراق، بلکه عملاً در کار بازنمایی منازعات بزرگتری بود که محدود به جبههها و کشمکشهای نظامی نبوده است.
The Holy Defence Painting
The War Art
Discourse Analysis
The Iran-Iraq War
2019
06
22
5
16
http://www.bagh-sj.com/article_88986_cc9e2001649fe02dada726ce19f1ab0a.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
73
عکاسی، دستگاه تداومساز شمایلنگاری مدرن
محمد
حسن پور
احمد
الستی
حسن
بلخاری
میتوان ساخت شمایل را برخاسته از نگاه و فهم عمیق انسان از جهانبینی او دانست که از دیوارنگارههای کهن تا شمایلهای مذهبی مسیحی و سرانجام نمودهای عصر مدرن را شامل میشده و عموماً با کتمانِ نوعی ترس، خواست تسلط بر آنچه که میتواند چندپاره در آینده رخ دهد، به منظور دورکردن بلایا و مرگ و نیز دستیابی به مغفرت، بهروزی و سعادت همراه بوده است. در این صورت این پرسش به ذهن خطور میکند که چگونه است که پس از اختراع عکاسی، با قرارگرفتن عکسها در کنار شمایلها که گاه خود برخاسته از متن مذهبی نیز هستند، شمایلنگاری با ایجاد واقعگرایی عکاسانه، وارد ساحتی مدرنیستی میشود؟ به عبارتی سؤال اساسی این است که عکاسی، به ویژه در عکسهایی با موضوع اجتماعی و در میان آنها عکسهای خصوصی و خانوادگی، چگونه به عنوان رسانهای مدرن، خاستگاهی شمایلی داشته و میتواند در بستر زندگی امروز، با ویژگیهای ذاتی خود همچون وضوح، دقت در جزئیات، اشارتگری به «آن-جا-بودگی» مصداق و در نتیجه، واقعگرایی عکاسانه، کارکردی غیرواقعگرایانه و متافیزیکی بیابد؟ فرض بر این است که جوهرة ناب عکاسی که همانا «ارجاع» به مصداق است، با تکیه بر کیفیات و فرم عکاسانه، میتواند در ساخت کیفیت شمایلوار و مدرن عکسها در بطن زندگی امروز مطرح شود. هدف اصلی بررسی کیفیات خاص عکاسی به ویژه در دوران گذار از مدرنیزم با نگاهی به چند نمونه عکس مطرح و نیز مرور متون نظری مرتبط و مؤخر در ارتباط با نشانگان عکاسی است تا صورت و محتوای عکاسی به مثابه «دستگاه تداومساز شمایلسازیمدرن» (با وجود تأکید بر اصالت نمایهای آثار عکاسی براساس روشهای نشانهشناسانه) روشن شود. روش (تحقیق) براساس نشانهشناسی عکاسی «رولانبارت»1 و نیز «کریستین متز»2 است که به نحوة مطالعة نشانگان متن عکس در نشانهشناسی جایگاهی ویژه بخشیدهاند. به این نتیجه خواهیم رسید که عکاسی در فلسفه و جایگاه وجودی خود، خصلتهای شمایلنگاری در گذشته را تداوم داده و بر اصالت و هویت متنی آن در عصر دیجیتال به نحوی گستردهتر تأکید داشته که اصالتی عکاسانه نیز به شمایلنگاری مدرن بخشیده است.
Icon
Iconic photos
photographic iconography
digital iconoclasm
2019
06
22
17
28
http://www.bagh-sj.com/article_88988_800c569a12f310de5ffc26fe3ec081a1.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
73
کندوکاوی در ماهیت دگرگونی فضاهای شهری در شهرهای تاریخی ایران، مورد مطالعه: شهر اصفهان
احسان
رنجبر
زهرا
آزرم
میکل
مارتی کازانواس
بیان مسئله:بررسی تغییر کیفیت فضاهای شهری در دورة معاصر، حکایت از تأثیر نیروهایی خارج از این فضاها دارد که چالشهای جدیدی را در مدیریت و ارتقای کیفیت فضای شهری، پیش رو قرار میدهد. مبتنی بر قدرت این نیروها، دگرگونیهایی که در طول تاریخ به صورت تدریجی صورت میگرفته، در زمانهایی کوتاه شکل میگیرد؛ لذا شناخت ماهیت دگرگونی شهری، دریچههای جدیدی را در زمینة نحوة مواجهه با چالشهای معاصر را میگشاید. با وجود اهمیت این موضوع ، نگاه به ادبیات موجود نشان میدهد که این حوزه در مقیاس فضای شهری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف:با توجه به تغییرات سریع شهر و فضاهای شهری در دورههای معاصر، شکل دیگری از تحلیل فضای شهری باید مورد توجه قرار گیرد که در مطالعات کلاسیک تحلیل فضای شهری کمتر بدان پرداخته شدهاست. شهرهای تاریخی بهترین بستر را برای اینگونه تحلیل فراهم میآورند. روش تحقیق:این پژوهش با انتخاب شهر اصفهان به عنوان نمونة مورد مطالعه از یکسو در یک سطح کلان و با روش تفسیری-تاریخی، به تحلیل دگرگونی در کلیت شهر پرداخته و از سویی دیگر با روش تحلیلی-توصیفی و استفاده از ابزارهایی چون تحلیل محتوای اسناد، بازدید میدانی و مصاحبه، به تحلیل نیروهای مؤثر بر شکلگیری و تحول فضاهای شهری جدید در اصفهان میپردازد. نتیجهگیری:نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهمترین نیروهای مؤثر در تغییر فضاهای شهری عبارت است از: حکومت، دولت، مردم، رویداد، فناوری، محیط و زمان؛ همچنین براساس تحلیل دگرگونیهای کلان ساختار اصفهان، چنین برداشت میشود که در طول تاریخِ تحول اصفهان از دورة سلجوقی تا سه دهة اخیر، با وجود جهتهای منفی دگرگونی فضاهای شهری در دورة پهلوی، روند تغییرات در کلیت شهر انسجامی دوسویه داشته و عمدتاً در مرکز شهر متمرکز بوده است. در حالی که در دهههای اخیر، مناطق مرکزی و تاریخی شهر تغییرات سریع، مقطعی و گسستهای را تجربه کردهاند و در مقابل آن، قطبهای توسعة فضاهای شهری در خارج از شهر ایجاد شده که سبب شکلگیری دو نیروی متقابل بر دگرگونی کلیت شهر شده است.
Urban Space
urban transformation
historic cities
Isfahan
2019
06
22
29
40
http://www.bagh-sj.com/article_88990_2070326a897474d489b38fb1a12e69f2.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
73
بازخوانی سردر خورشید در میدان نقش جهان بر اساس اسناد توصیفی-تاریخی و تصویری
نیما
ولی بیگ
نگار
کورنگی
بیان مسئله: میدان نقش جهان به عنوان یک فضای شهری برجسته در شهر اصفهان، در تعامل با سه بخش اقتصادی- مسکونی، مذهبی و حکومتی در دورهی صفویه شکل گرفته است. این میدان جهت ارتباط با هریک از بخش های نام برده دارای ورودی بوده. یکی از ورودی های این میدان به سمت بخش حکومتی، سردری موسوم به خورشید بوده است. بررسی این سردر به شناخت کاربریهای اطراف میدان، روابط فضایی و سلسله مراتب دسترسی آن در طول تاریخ یاری میرساند. بخشی از پژوهشگران در کنار بررسی میدان نقش جهان به مطالعه تحولات میدان در طول تاریخ نیز پرداخته اند. این پژوهش برای نخستین بار به بازخوانی سردرخورشید بر اساس اسناد توصیفی-تاریخی و تصویریِ دوره صفویه تا پهلوی اول میپردازد. روش تحقیق: دادههای این پژوهش ترکیبی از دادههای کتابخانهای و میدانی است. با بررسی اسناد توصیفی و تصویری دوره های مختلف تاریخی و بررسی میدانی وضع موجود، سیر تحولات سردر از زمان شکل گیری(صفویه) تا تخریب(پهلوی) مشخص شد. هدف: پژوهش پیش روی بر آن است تا با بررسی اسناد توصیفی-تاریخی و تصویری موجود، سیر تحولات و کاربری سردر خورشید را از دورهی صفویه تا امروز مشخص کند. نتیجه گیری: بررسی ها آشکار کرد که در دورهی صفویه سردر مورد نظر به همراه سه سردر مشابه دیگر به عنوان ورودی های حرمسرای شاهی بودهاند اما سردر خورشید به تنهایی گذر حرمسرا را به ضلع غربی میدان نقش جهان متصل میکرده است. اسناد تصویری هم چنین مشخص کرد که این سردر مشابه برخی دیگر از سردر های سلطنتی دوره صفویه، یک بنای دو اشکوبه با درگاهی در میان و تاغ نماهایی در طرفین بوده است. در دورهی قاجار و با از بین رفتن حرمسرا، سردر مذکور نیز تنها به عنوان مدخل گذر خورشید کارایی داشته است. در دورهی پهلوی اول این سردر تخریب و تا امروز نیز همچنان به همان وضع وجود دارد.
Khorshid gate
Naghsh-e-Jahan square
descriptive-historical and visual documents
The king’s haremlik
2019
06
22
41
52
http://www.bagh-sj.com/article_88991_365cad024fa3cf8d26ccd6d6dc3af702.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
73
درآمدی برساحت روایت ایرانیوجایگاهروایتغربیدرسینمای ایران
اسداله
زارعی
اسماعیل
بنی اردلان
عباس
نامجو
بیان مسئله:روایتشناسی و رویکردهای متنوع آن در چند دهة اخیر و گسترش بلامنازع این دانش جدید به هنرهای نمایشی و تصویری لزوم پرداختن به آرا و افکار صاحبنظران غرب در این زمینه را از یکسو و جستجو در سنن و مواریث روایت در آثار و ادبیات کهن ایرانی را از سوی دیگر ایجاب میکند. مقایسة این دو مقوله از حیث نگاه به ساحت و موجودیت انسان و هستیشناسی آنها در حکمت ایرانی و جهانبینی غربی به مثابه ارکان و زیربنای این دو نوع روایتپردازی ضرورت مییابد. لذا با توجه به اهمیت و وسعت این مقوله در روایتهای تصویری به ویژه سینمای ایران، در این مقاله به طرح این موضوع و چندوچون آن میپردازیم، زیرا برای آنکه سینمایی ریشهدار و اصیل و خاص داشته باشیم، بهتر آن است که به مقولة روایت ایرانی که پیشینهای کهن و غنی دارد، تسلط داشته باشیم. هدف:آیا آنچه به عنوان روایت داستانی بر پردة سینمای ایران به نمایش درمیآید، نمایانگر حکمت و هستیشناسی ایرانی در روایت است و یا روایتهای سینمای ایران تقلیدی از شیوههای روایتگری و الگوهای سینمای غرب است؟ با طرح این پرسش به چالشهای انسانشناختی و هستیشناختی موجود در این دو نوع روایت میپردازیم و با قیاس ضمنی دو نوع روایت ایرانی و روایت غربی برای پیداکردن تفاوتها و تقابلها و در مرحلة بعد رسیدن به تعاریفی از روایت ایرانی و تعیین جایگاه آن در مقولة روایتشناسی میرسیم و این مهم را به عنوان مقدمه و پیشدرآمد روایتشناسی ایرانی مطرح میکنیم. روش تحقیق:این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی نگاشته شده و از مستندات نظری بهره گرفته است. نتیجهگیری:بخشی از نتایجی که در این مقاله به آن اشاره میشود، این است که به نظر میرسد آنچه بر پردة سینمای ایران در قالب روایتهای تصویری میبینیم، اغلب تقلید از روایت ادبی و تصویری غرب است و جز معدودی از سینماگران، اغلب فیلمسازان ایرانی از سنن، الگوها و شیوة روایت ایرانی مبتنی بر روح و حکمت روایت ایرانی غافل ماندهاند. بنابراین بهتر است که سنن و مواریث ادبی و روایی خود را بازشناسی کنیم تا بتوانیم سینمایی را با تکیه بر هستیشناسی ایرانی که از حکمت دیرینة ایرانی اسلامی نشئت گرفته به منصة ظهور برسانیم.
Narratology
Iranian narratives
Western narratives
Iranian cinema
2019
06
22
53
64
http://www.bagh-sj.com/article_88992_c7a7750ddbaf25a42a200d29890c79e9.pdf
The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar
1735-9635
1735-9635
1398
16
73
تأملی بر مکانمندی صورتبندی اجتماعی در فضای شهری؛ بر مبنای «جامعهشناسی فضا»ی گئورگ زیمِل؛ مطالعۀ موردی: خیابان انقلاب (حدفاصل میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)
محمدرضا
فروزنده
سید امیر
منصوری
بیان مسئله:متفکران بسیاری در رابطه با مقولة شهر، نظریات گوناگونی ارائه کردهاند. از این میان «گئورگ زیمِل» آلمانی، شهر را به عنوان یک ساخت اجتماعی میپنداشت تا یک واقعیت ماهیتاً فیزیکی و مادی. زیمل با ارائة پنج بُعد فضایی، شهر را واقعیتی ذهنی میداند که در بستری از برهمکنشهای اجتماعی شکل میگیرد. خیابان انقلاب تهران علاوه بر اینکه به عنوان یکی از نمادهای گسست تاریخی در شکل رشد شهر تهران به شمار میرود، بستر مطالبات سیاسی کشور نیز بوده است و با بهدوشکشیدن خصایصی چون وجوه تجدد و مدرنیته و همچنین با داشتن موقعیت جغرافیایی و نظام دسترسی ویژه در مرکز شهر و قابلیت جذب جمعیت، به مرزهای اجتماعی و انحصار فضایی که زیمل از آن صحبت میکند، دامن میزند. هدف:مقالة پیش رو سعی دارد با مداقه در صورتبندیهای اجتماعی در خیابان انقلاب تهران، ابعادی از آرای زیمل را در رابطه با مکانمندی این صورتبندیها در فضای شهری مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق:خیابان انقلاب تهران به واسطة سطح بالای کنشگری و تنوع صورتبندیهای اجتماعی که محصول رویدادهای تاریخی، موقعیت جغرافیایی و ... است، به عنوان نمونة موردی برگزیده شد. نگارندگان با جمعآوری اسناد تصویری و متنی به شکل میدانی و کتابخانهای، رصد اسناد مرتبط در فضای مجازی و سپس تحلیل اکتشافی-تطبیقی، سعی در تبیین کنشهای اجتماعی این خیابان از خلال آرای زیمل را داشتهاند. نتیجهگیری:با توجه به مبانی زیمل در رابطه با مفاهیم کلان اجتماعی چون یکتایی، مرز و ... و روش پیشنهادی او، یعنی کاویدن ظریفترین برهمکنشهای اجتماعی در راستای کشف قویترین پیوندهای اجتماعی، اسناد گردآوریشده همگی گواه شکافی اجتماعی از منظر تفکر سیاسی-مدنی در خیابان انقلاب تهران هستند. کنش و شکاف اجتماعی یافتشده، از رهیافت مبانی زیمل نهتنها قابل توضیحاند بلکه همان طور که او مطمح نظر داشت، همگی مکانمند هستند.
"Enghelab Street"
"George Simmel"
"Space Sociology"
"Spaciality"
"Social Landscape"
2019
06
22
65
76
http://www.bagh-sj.com/article_88995_17185b400d9626b9635119fbbf767af9.pdf