پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
10
27
2014
12
01
الگوهای مناسب اقلیمی در بافتهای مسکونی کمارتفاع «بررسی تطبیقی شهرهای با اقلیم معتدل : واشینگتن دی. سی، ریچموند، ویرجینیابیچ، آنتالیا، رشت، سئول، نیگاتا»
3
14
FA
علی
یاران
دکتری معماری، دانشیار دانشگاه علم و صنعت ایران
yaran400@yahoo.com
ارس
مهرانفر
aras_mehranfar@yahoo.com
چکیده در معماری و شهرسازی پایدار یکی از راهبردهای مهم توجه به اقلیم منطقه و راهکارهای مطابق با شرایط اقلیمی است. این نوشتار بیان میدارد که بین راهکارهای معماری در طراحی اقلیمی بافت مسکونی کمارتفاع مناسباتی وجود دارد و رعایت آنها دستیابی به الگوهای مناسب اقلیمی را میسر میسازد. اقلیم مورد نظر مطالعه "معتدل" است که مهمترین عوامل تأثیرگذار آن بر معماری، رطوبت بالای هوا و خاک و همچنین میزان زیاد بارندگی است. هفت شهر مورد مطالعه شامل واشینگتن دی. سی، ریچموند، ویرجینیابیچ، آنتالیا، رشت، سئول و نیگاتا براساس شباهت در مهمترین معیارهای اقلیمی همچون زاویة تابش آفتاب، دما، رطوبت هوا، وزش باد و میزان بارندگی انتخاب شدند. از طریق تجزیه و تحلیل اقلیمی و بررسی تطبیقی و قیاسی نمونهها، اصول حاکم بر الگوهای بهینة اقلیمی برای بافت مسکونی کمارتفاع استنباط میشود که در بخش نتایج مقاله آورده شده است. براساس نتایج، سامانیابی غیرمتمرکز و پراکندة ابنیه در بافت را میتوان شرط لازم در دستیابی به الگوی مناسب اقلیمی برشمرد و سایر راهکارها تا حد زیادی تابع این امر هستند. در بافتهای با تراکم کم، بهرهگیری از نور جنوب خورشید و نسیم مطلوب سادهتر است. همچنین فضای سبز میتواند برخی راهکارهای اقلیمی را تسهیل کرده و در راستای شرایط بهینه اقلیمی مؤثر باشد.
واژگانکلیدی اقلیم، الگوهای مناسب اقلیمی، بافتهای مسکونی کمارتفاع، شهرهای با اقلیم معتدل.
اقلیم,الگوهای مناسب اقلیمی,بافتهای مسکونی کمارتفاع,شهرهای با اقلیم معتدل
http://www.bagh-sj.com/article_3963.html
http://www.bagh-sj.com/article_3963_004120ceb5b8b0d083f0a531e7447068.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
10
27
2014
12
01
توسعه هدفمند ایستگاههای مترو؛ از قطببندی فضایی تا یکپارچگی شهری در تهران نمونههای مورد مطالعه : ایستگاه مترو دکتر شریعتی و ایستگاه مترو میدان شهدا
15
26
FA
رضا
خیرالدین
دکتری شهرسازی، استادیار گروه شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران
reza_kheyroddin@iust.ac.ir
امیر
فروهر
a.foruhar@modares.ac.ir
جواد
ایمانی
javad.imany@modares.ac.ir
صولاً بین دسترسی به امکانات حمل و نقل و توسعة نواحی شهری ارتباط متقابل و تنگاتنگی وجود دارد. دسترسی مناسبتر، گزینههای بیشتر جابهجایی و کاهش هزینههای حمل و نقل از جمله عوامل مؤثر در جذابیت و توسعة مناطق است. در نتیجه، ایجاد دسترسی به حمل و نقل عمومی میتواند به عنوان یکی از فرصتهای مناسب جهت توسعه و پویایی مناطق شهری و افزایش کیفیت نواحی شهری به شمار آید. این مسئله در شهر تهران از حیث وجود بافتهای راکد اقتصادی و همچنین شکاف دیرینة فضایی به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بین شمال و جنوب شهر بین شمال و جنوب شهر، حایز اهمیت است. لذا با توجه به گسترش سامانههای حمل و نقل عمومی همچون مترو در شهر تهران، آگاهی از تأثیرات ایستگاههای مترو بر کیفیت محیط مجاور امری ضروری در جهت برنامهریزی و مکانیابی مناسب آنها و بهرهگیری از ظرفیتهای بالقوة آن است. از طرفی به کمک بررسی میدانی این موضوع در دو بستر متفاوت شمال و جنوب شهر تهران میتوان علاوه بر شناخت تأثیرات و پیامدهای گوناگون ایستگاههای مترو در دو محیط متفاوت، به ارزیابی تاثیر گشایش ایستگاههای متروی تهران بر کاهش شکاف و قطببندی فضایی بین شمال و جنوب شهر نیز پرداخت. از آنجا که اقدامات نوسازانة دو دهة گذشته در تهران قطببندی و شکاف دیرینة شمال و جنوب تهران را تعدیل نکرده و عموماً به نفع مناطق مرفه شمالی بوده است، فرض این است که مناطق فقیر جنوبی تهران افزایش ارزش بیشتری را به سبب گشایش ایستگاههای مترو نسبت به مناطق شمالی و مرفهتر تجربه میکنند؛ لذا گشایش و توسعة ایستگاههای مترو میتواند سبب پویایی اقتصادی و بهبود کیفیت محیط در مناطق جنوبی و غیربرخوردار تهران شده و در نتیجه به ابزاری جهت تعدیل شکاف شمال و جنوب شهر تهران تبدیل شود. صحت این فرضیات در قالب مطالعات میدانی تغییرات کیفیت محیط در حوزة نفوذ ایستگاه مترو واقع در شمال تهران (ایستگاه دکتر شریعتی) و ایستگاه مترو واقع در جنوب تهران (ایستگاه میدان شهدا)، از طریق سنجش تغییرات شاخص قیمت زمین و مسکن بررسی میشود. روش تحقیق در این پژوهش بررسی میدانی و استفاده از دادههای زمین مرجع و تحلیل تطبیقی این دادهها به کمک روشهای تحلیل همبستگی آماری و رگرسیون خطی چندجملهای است. مقایسه تأثیر ایستگاههای مترو بر ارزش املاک مسکونی مجاور در دو بستر متفاوت شمال و جنوب شهر تهران، رشد بیشتری را برای مناطق مرکزی و جنوبی تهران نسبت به مناطق شمالی آن نشان میدهد که حکایت از تعدیل شکاف شمال و جنوب شهر دارد.
توسعة حمل و نقل محور, ایستگاه مترو,قطببندی فضایی,ارزش زمین,تهران
http://www.bagh-sj.com/article_3964.html
http://www.bagh-sj.com/article_3964_86dba22f300be4dc99232a41ae5a510b.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
10
27
2014
12
01
حذف هویت قاجاری ارک علیشاه تبریز با مرمت به شیوة پاکسازی سبکی
27
38
FA
بهرام
آجورلو
0000-0003-1611-0258
دکتری باستانشناسی، استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز و مدیر مرکز تحقیقات مرمت بناها و بافتهای تاریخی و فرهنگی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
ajorloo@tabriziau.ac.ir
علی
نعمتی بابایلو
کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی و فرهنگی، مربی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، مرکز تحقیقات مرمت بناها و بافتهای تاریخی و فرهنگی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
babaylou@tabriziau.ac.ir
معماری نظامی عهد قاجاری یکی از مباحثی است که در تاریخ معماری ایران کمتر بدان توجه کارشناسی شده است. ارک علیشاه تبریز یکی از آثار معماری نظامی عهد قاجاری و از اسناد عینی و مدارک مادی بر جای مانده از جنگهای ایران و روس است که در تمامی گزارشهای تاریخی عهد قاجاریه از آن با عنوان ارک شهر و قلعة تبریز یاد شده است. کاوشهای باستانشناختی سال 1350 ه. ش در محوطة ارک علیشاه تبریز، با سرپرستی و هدایت آقای «علیاکبر سرفراز»، صرف نظر از آثار معماری- باستانشناختی عهد ایلخانی، بقایای معماری و ادوات جنگی عهد قاجاریه را نیز عیان و آشکار کرد؛ که مجموعة آثار مکشوف، از نظر کاوشگر، بازماندههای ساخلوی عهد قاجار است؛ که در آنجا مهمات و ساز و برگ رزمی سپاه عباس میرزا فرمانفرما، در نبرد با روسیة تزاری، تولید و تأمین میشد. متأسفانه، خروج آثار تاریخی عهد قاجار از شمول قانون راجع به حفظ آثار ملی ایران (1309 ه.ش.) و روش پاکسازی سبکی در مرمت این اثر، سبب شده است که در هشتاد سال گذشته هویت قاجاری ارک علیشاه تبریز حذف شده و به تبع آن، تاریخ ایران بخشی از شواهد باستانشناختی و تاریخ مادی جنگهای ایران و روس را برای همیشه از دست بدهد.
ارک علیشاه تبریز,عهد قاجاری,قانون راجع به حفظ آثار ملی ایران,مرمت,پاکسازی سبکی
http://www.bagh-sj.com/article_3965.html
http://www.bagh-sj.com/article_3965_c460dcd17784f77daffe8830f4e2d15b.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
10
27
2014
12
01
تعیین الگوی بهینه حیاط مرکزی در مسکن سنتی دزفول با تکیه بر تحلیل سایه دریافتی سطوح مختلف حیاط
39
48
FA
محسن
تابان
0000-0002-0245-6699
mhsntaban@yahoo.com
محمدرضا
پورجعفر
دکتری شهرسازی، استاد دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
pourja_m@modares.ac.ir
محمدرضا
بمانیان
0000-0001-7230-5186
bemanian@modares.ac.ir
شاهین
حیدری
shheidary@ut.ac.ir
استفاده از حیاط مرکزی الگوی بسیار کهنی در ساخت و ساز مسکن بوده و به طور قابل ملاحظهای در شهرهای مختلف ایران مورد استفاده قرار گرفته، همچنین فضاهای سکونتی با بهرهگیری از تدابیر مختلفی در اطراف این حیاطها شکل گرفتهاند. تناسبات حیاط مرکزی نقش عمدهای در تعیین میزان انرژی تابشی جذبشده در سطوح مختلف حیاط و ایجاد شرایط آسایش بصری و حرارتی برای ساکنین ایفا میکند. شناخت الگوی بهینه حیاط مرکزی در مناطق مختلف کشور نیازمند انجام مطالعات دقیق در میزان سایهاندازی الگوهای مختلف حیاط با تناسبات گوناگون است. برای رسیدن به این مقصود کوشش شده تناسبات مختلف حیاط در مسکن سنتی دزفول شناسایی شده و میزان سایه دریافتی سطوح مختلف حیاط در الگوهای مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد. جهت انجام این تحقیق، نمونههای مختلف حیاط با استفاده از برداشتهای میدانی تعیین شده و با استفاده از شبیهسازی سهبعدی الگوها، سایه حاصل از ابعاد مختلف بر روی سطوح مختلف در ماههای گوناگون سال اندازهگیری شده است. با مقایسه میزان سایه حاصل از هر نمونه با جدول نیاز اقلیمی شهرستان دزفول، بهترین نمونه از نظر مواقع نیاز به سایه و آفتاب معرفی شده است. در بناهایی که حیاط آنها، دارای نسبت 1تا 4/1 میان طول و عرض (حیاط با فرم مربعی شکل) و همچنین نسبت طول به ارتفاع 1/1 تا 2/1 (عمق متوسط) باشند، مناسبترین میزان سایه در فصول گرم بر روی کف و جدارهها ایجاد خواهد شد. استفاده از این الگوی بهینه، سبب افزایش سایه بر سطوح حیاط، کاهش دمای جدارهها، کاهش بار سرمایشی ساختمان و افزایش آسایش ساکنین خواهد شد.
دزفول,حیاط مرکزی,تحلیل سایه,تناسبات,تابش خورشید
http://www.bagh-sj.com/article_3966.html
http://www.bagh-sj.com/article_3966_2e59e42a03a9d2c16e39b2ddb134e6d5.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
10
27
2014
12
01
سنگابهای اصفهان، هنر قدسی شیعه
49
60
FA
عفت السادات
افضل طوسی
0000-0002-6234-9238
afzaltousi@alzahra.ac.ir
نسیم
مانی
nasim_martist@yahoo.com
با برپایی سلسلهُ صفویه، شیعیان فرصتی پیدا کردند تا عقاید دینی خود را آشکارا ابراز کنند و آثار فرهنگی، هنری جدیدی در این جهت شکل پیدا کرد. سنگاب یکی از این آثار است که اولین بار دوران صفویه در مساجد و معابر قرار گرفت و به نمادی از عقاید شیعه و یادآوری واقعه کربلا بدل شد. سنگاب قدح بزرگ و سنگی است که از آن آب مینوشیدند. این مقاله به بررسی تزیینات سنگابهای اصفهان ـ مرکز حکومت صفویه میپردازد. در این مطالعه با روش تحلیلی و توصیفی به بررسی اسناد به دست آمده از مطالعه میدانی بر سنگابهای به جامانده در مرکز اصفهان و اسناد کتابخانه پرداخته میشود. از فرضیات این مطالعه ارتباط عقاید شیعه با نقوش و تزیینات روی سنگابهاست. تزیینات این نمونهها نشانگر جهتگیری به سمت هنری مقدس و با اهداف اعتقادی است که سنگاب را به اثری متجلی از علاقه و اعتقادات شیعه بدل کرده است. آنچه موضوع این مقاله قرار گرفته است بررسی سنگابهای اصفهان در دورۀ صفویه و قاجاریه با توجه به فرهنگ عاشورایی است. دولت صفویه تشیع را مذهب رسمی کشور اعلام کرد و در پی آن به حوادث عاشورا اهمیت داد. تأثیرات مذهب تشیع و فرهنگ عاشورا را در جای جای دولت صفویه و در اصفهان مهمترین پایتخت صفویان میتوان مشاهده کرد. یکی از نمونههای آن قراردادن سنگاب در مساجد و معابر است که با برخی هنرهای ریشهدار در فرهنگ اسلامی به ویژه با شعر و خوشنویسی و حجاری عجین است. این پژوهش به بررسی54 سنگاب موجود در اصفهان میپردازد که 39 عدد آن دارای کتیبه یا نقش بر بدنه هستند، تعداد زیادی از آنها نیز از دورۀ قاجاریه به جا مانده است.
سنگابهای اصفهان,تشیع,آب,شهدای کربلا
http://www.bagh-sj.com/article_3967.html
http://www.bagh-sj.com/article_3967_f8d8c65d1bb23d443433c90511077b64.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
10
27
2014
12
01
بررسی تداوم سنتهای مؤثر در شکلگیری پل خواجو براساس مطالعه تطبیقی پلهای تاریخی شهر اصفهان
61
70
FA
خاطره
مروج تربتی
khatereh_moravej@yahoo.com
حسین
پورنادری
h_pournaderi@yahoo.com
استمرار تجارب در معماری گذشته ایران، همواره به شکل سنتی وجود داشته است. حفظ و تداوم این سنتها در راستای پاسخگویی به نیازهای جدید، پایهای برای نوزایی آثار بدیع و در عین حال مورد پذیرش جامعه بود. پلهای تاریخی اصفهان، نمونهای از تکوین و تکامل چنین روندی است که در دوره صفویه به اوج شکوفایی رسید این شکوفایی که با مرمت پلهای گذشته و احداث پلهای جدید همراه بود، به دلیل رونق تجارت، پایتختی اصفهان و گسترش شهر به سمت رودخانه زایندهرود ایجاد شد. در میان این پلها، پل خواجو دارای کالبد متفاوتی نسبت به دیگر پلهای اصفهان است که به همین دلیل در این پژوهش به آن توجه ویژه شده است. سؤالات اصلی نیز پیرامون چگونگی شکلگیری این پل (خواجو) با توجه به تجربیات و ایدههای رایج در پلهای منطقه شکل گرفت. برای پاسخگویی بهتر با نگاه به سه معیار کارکرد، کالبد و سازه، سنتهای مؤثر و چگونگی تداوم آنها در شکلگیری پل خواجو شناسایی شدند. باید توجه داشت که تحولات جوامع انسانی و توجه بیش از حد به جابهجایی سواره در دهههای اخیر، سبب افت کیفیت فضایی پل شده و مفهوم پل را به عاملِ ارتباطدهنده دو نقطه تقلیل داده است. به همین دلیل، مناسب است که با توجه به نمونههای گذشته، در کنار توجه به ساختار سازهای پلهای جدید، به نقش و مفهوم پیاده نیز توجه شود. این پژوهش که براساس مطالعات تطبیقی و به روش توصیفیـ تحلیلی انجام پذیرفته، نشان میدهد، آن چه سبب ارزش پل خواجو شده، نگاهی است که به انسان پیاده دارد؛ انسانی که راه میرود، تفکر و تماشا میکند، میشنود، میآساید و به تفریح میپردازد. کالبد این پل، به همه این نیازها پاسخ داده و شرایط مناسبی را برای بروز آنها فراهم آورده است. از آن جا که امروزه بیش از گذشته، نیاز به چنین تفکری در طراحی وجود دارد؛ تجربه پل خواجو احتمالاً میتواند در طراحی پلها و دیگر بناهای معماری مؤثر واقع شود.
اصفهان,معماری پل,پلهای تاریخی اصفهان,پل خواجو
http://www.bagh-sj.com/article_3968.html
http://www.bagh-sj.com/article_3968_7e592b61bc7a031e8c055b575fc93e0b.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
10
27
2014
12
01
سیری در مبانی بازسازی و مرمت سنتی نقاشیهای دیواری در ایران با نگاهی به چند نمونه آثار شاخص
71
82
FA
عبدالرسول
وطن دوست
استادیار گروه حفاظت و مرمت آثار تاریخی - فرهنگی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
rasoolvatandoust@yahoo.com
سیدمحمد
بهشتی
behnamabout@gmail.com
پرستو
نیری
p.nayeri96@yahoo.com
پیش از سالهای دهه 40 شمسی، فعالیتهای انجام شده در حوزه حفاظت از نقاشیهای دیواری در ایران، با مبانی نوین مرمت مطرح شده توسط هیئت متخصصان ایتالیایی (ایزمئو)1 در سالهای پس از این دهه، منطبق نبوده است. "اگر چه ریختن و یا تیشهایکردن نقاشیهای دیواری آسیبدیده و کشیدن گچ روی آنها توسط نقاشان، که در دورههای مختلف و با هدف بازسازی نقاشی انجام شده، نوعی رویکرد حفاظتی محسوب میشود، اما شیوهای است که از طریق بازسازی و نوسازی نقاشیها، بدون حفظ اصالت اثر و متمایز با نوع عملکرد در سالهای آغاز مرمت علمی و نوین صورت پذیرفته است. نمونههای بسیاری از نقاشیهای دیواری به ویژه در آثار شاخص (اصفهان، شیراز و ...) مشاهده میشوند که به صورت چند لایه روی هم اجرا شدهاند. آثاری که توسط استادان مطرح همچون «مصوّرالملکی»، «جواد رستم شیرازی» و ... در آن دوران بازسازی شدهاند."2 اهداف این پژوهش، پس از بررسی پیشینة تحقیقات در این حوزه و آگاهی از عدم وجود مستندات و پژوهشهای منسجم مربوط به این روند در سالهای قبل از دهه 40 ش. و نیز با نگاه به ضرورت شناخت این مستندات به منظور پیشبرد اهداف حوزه مرمت و پاسخگویی به پرسشها و ابهامات موجود در این زمینه تعریف شده است. موضوعاتی که نگارنده را بر آن داشت تا در این مجال، با نگاهی کوتاه به شناخت روشها و دلایل کاربرد آنها، نوع دیدگاه و روند مرمت سنتی قبل از این دهه را مورد کاوش قرار دهد. با عنایت به موارد اشارهشده و نیز معنای واژگان حفاظت و مرمت در سالهای پس از دهه 40 ش. تاکنون، مهمترین پرسش این است که، آیا میتوان نحوه عملکرد در خصوص نگهداری نقاشیهای دیواری تا قبل از دهه مذکور را حفاظت و مرمت دانست؟
حفاظت,مرمت سنتی,بازسازی,نقاشی دیواری
http://www.bagh-sj.com/article_3969.html
http://www.bagh-sj.com/article_3969_78c524709f299823544a843a669cf0e9.pdf