پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
13
43
2017
01
01
زیرساخت شهری و لزوم تغییر نگاه در تعریف و برنامهریزی آن؛ زیرساخت منظرین مفهومی نو در تعریف زیرساختهای شهری قرن بیستویک
5
18
FA
ایدا
ال هاشمی
0000-0003-0362-1964
دکتری معماری گرایش معماری منظر. دانشگاه بین المللی امامخمینی (ره) قزوین. نویسنده مسئول
ayda_alehashemi@yahoo.com
سید امیر
منصوری
استادیار دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
seyedamir.mansouri@gmail.com
ناصر
براتی
دکتری شهرسازی، دانشیار دانشگاه بینالمللی امامخمینی(ره). قزوین. ایران.
nasserbarati1955@yahoo.com
شهرهای مدرن در طی قرنها بر پایه زیرساختهای تکنولوژیک شکلگرفته و پایدار شدهاند. امروز شهر و زندگی شهری بدون، بزرگراهها و شبکههای حملونقل ریلی، فرودگاهها، شبکههای تأمین آب، شبکههای فاضلاب، تلفن، برق، و اخیراً شبکههای اینترنت و موبایل غیرقابل تصور است و حضور پایهایشان بهمانند نور آفتاب، درختان، هوای پاک و<br />… برای شهروندان عادی و طبیعی به نظر میرسد. این شبکههای زیرساختی بیش از هر دستاورد مدرن دیگر دوران صنعت بر شکل شهرها و رابطه انسان مدرن با محیط و طبیعت پیرامونش تأثیر گذاشته است.<br /> با ورود غرب به دوران پس از صنعت، از اواخر قرن بیست، همزمان با گسترش و توجه به مخاطرات اکولوژیکی ناشی از توسعه بیرویه شهرهای مدرن و زیرساختهای تکنیکی عظیم، که رویکردهای انتقادی به شهرسازی و تکنولوژی مدرن در دهههای آخر قرن بیست را به همراه داشت، بروز شکستها و بحرانها در شبکههای زیرساختی اوایل قرن بیستویک و عدم پاسخگویی زیرسا<br />ختهای تکبعدی موجود به نیازهای چندبعدی جامعه پساصنعت، نیاز به بازنگری در رویکردهای رایج در تعریف و توسعه زیرساختهای مدرن را مورد توجه قرار داد.<br />این پژوهش با بررسی و تحلیل مفهوم، ویژگیها، بحرانهای پیشروی زیرساختهای شهری و در نهایت ویژگیهای مورد انتظار از زیرساختهای دوران پس از صنعت را مورد سؤال قرار میدهد. از سوی دیگر با بررسی تاریخی- تفسیری مفهوم منظر، توانایی رویکرد منظرین در برنامهریزی و مدیریت زیرساختهای قرن بیستویک را مورد پژوهش قرار میدهد.<br />در نهایت مطالعات تحلیلی این دو مفهوم نشان میدهد که از یکسو راهکار گذر از زیرساختهای شهری دوره صنعت به زیرساختهای شهری دوران پساصنعت، بهرهگیری از رویکردهای چندوجهی و کلنگر است که امکان پیوند چندبعدی زیرساخت با وجوه مختلف اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی شهر را مهیا ساخته و بر تسلط مهندسی عمران، که در طی بیش از یک قرن به شکلگیری زیرساختهای صلب و تکبعدی شهری به دور از تغییرات و نیازهای چندبعدی جامعه انجامید، پایان میدهد. از سوی دیگر دانش منظر که در قرن گذشته همگام با تغییرات نگاه بشر به محیطش دچار تغییرات مفهومی عظیم شده، به واسطه صفت ذاتی میانجی و بینابینی بودنش که امکان تقلیل به شیءگرایی و تک بعدنگری را از بین میبرد، به ما اجازه گذر از رویکردهای تکبعدی و شیءگرای حاکم بر برنامهریزی و مدیریت زیرساختهای شهری را میدهد. به این ترتیب با برقراری رابطه قیاسی میان این دو مفهوم، بهرهگیری از رویکرد منظرین در برنامهریزی و توسعه زیرساختهای شهری، با توجه به پیوند چندوجهی منظر با حوزههای مختلف ابژکتیو و سوبژکتیو، یکی از راهکارهایی است که به ما اجازه عبور از صلبیت و تکبعدی بودن زیرساختهای شهری را میدهد.
زیرساخت,دوران صنعت,دوران پساصنعت,منظر,زیرساخت منظرین
http://www.bagh-sj.com/article_41070.html
http://www.bagh-sj.com/article_41070_52b22ae02601f445fc4266a98367e1fc.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
13
43
2017
01
01
تحلیلی بر تأثیر محیطهای ساختهشده بر خلاقیت کودک (بررسی ویژگیهای محیطی مؤثر بر خلاقیت کودک در مراکز کودک تهران)
17
36
FA
مریم
طباطبائیان
استادیار معماری و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران
tabatabaian@art.ac.ir
ساناز
عباسعلی زاده رضاکلائی
کارشناسی ارشد دانشگاه هنر تهران
sanazabbasalizadeh@yahoo.com
ریما
فیاض
دانشگاه هنر
fayaz@art.ac.ir
ماهیت و ویژگیهای تفکر خلاق از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده و از آنجا که شخصیت فرد از سنین کودکی شکل میگیرد، تمرکز پژوهشگران در مورد خلاقیت مرتبط با این مقطع سنی است. همچنین پژوهشها حاکی از این است که محیط اطراف کودک نقش مهمی بر سلامت جسمانی، روانی و شکوفایی خلاقیت کودک بازی میکنند. در مطالعه حاضر با استفاده از روش تحقیق تحلیلی و کیفی در زمینههای روانشناسی محیط و طراحی معماری در مفاهیم خلاقیت و محیطهای ساختهشده بر پرورش خلاقیت کودکان، همچنین ویژگیهای محیطی مؤثر بر خلاقیت کودکان در مراکز کودک تهران مطالعه شده است. بدین منظور محتوای کیفی منابع و نظریات پژوهشگران مطرح در این زمینه، در جهت رسیدن به تفسیر و یافتن چهارچوبی برای ارزیابی ویژگیهای محیطی مؤثر بر خلاقیت کودک، مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا ابتدا، عوامل مؤثر بر خلاقیت کودک و ویژگیهای محیطی شکلدهنده این عوامل تحلیل شد. سپس پنج مرکز کودک که با هدف پرورش خلاقیت فعالیت میکنند به طور تصادفی در شهر تهران انتخاب شدند و نتایج حاصل از تحلیلهای انجامشده، در بناهای این مراکز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش، با توجه به عوامل مؤثر در رفتار محیطی نشان میدهد، محیط با ویژگیهایی نظیر پیچیدگی، تحریککنندگی، انعطافپذیری، بازیسازی و ایجادکننده تعامل بین کودکان در افزایش خلاقیت کودکان مؤثر است. همچنین اگر محیط به گونهای طراحی شود، که در آن اصول روانشناسی محیط در رابطه با خصوصیات جسمانی و روانی کودکان رعایت شود میتواند بستر مناسبی جهت شکوفایی خلاقیت کودکان فراهم آورد. محیط در این پژوهش محیط کالبدی، به صورت ساخته شده است که فضاهای باز و محیطهای طبیعی را نیز شامل میشود.
خلاقیت,روانشناسی محیط,محیط ساختهشده, کودک,طراحی
http://www.bagh-sj.com/article_41071.html
http://www.bagh-sj.com/article_41071_3cc721218835ba3e0db4b7409e0ee29e.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
13
43
2017
01
01
تحلیل اثرات گسترش برنامهریزینشدة کلانشهرها بر محیط طبیعی پیرامون : رویکردی ویژه به منطقة کلانشهری تهران
37
60
FA
زهره
عبدی دانشپور
دانشگاه شهید بهشتی
z_danesh@sbu.ac.ir
مسعود
تارانتاش
دانشگاه شهید بهشتی
m_tarantash@sbu.ac.ir
طرح مسئله: شهرهای بزرگ یا کلانشهرها در جوامع بیشتر و کمتر توسعهیافته، به منظور بهرهمندی از صرفههای ناشی از مقیاس تشکیل شده و در پی آن، با ایجاد پیوندهای فضایی- کارکردی با حوزههای پیرامون، منطقههای کلانشهری شکل میگیرند. این در حالی است که افزایش تمرکز و تشدید فعالیتها (مسکونی و غیرمسکونی) در این منطقههای کلانشهری، همواره رابطة مستقیمی با افزایش صرفههای ناشی از مقیاس ندارد و آستانههای جمعیتی و اکولوژیکی، ظرفیت تمرکز و میزان گسترش آنها را تعیین میکنند. گذر برنامهریزینشده از این آستانهها در بسیاری از منطقههای کلانشهری، منشأ شکلگیری و انباشت مشکلهای فضایی بسیار، به ویژه در عرصة محیط طبیعی شده است. در بسیاری از تجربههای جهانی به ویژه در جوامع کمتر توسعهیافتهای که دارای سیستم و سازوکار برنامهریزی و مدیریت شهری کارآمد نیستند، گسترش کلانشهرها به سوی محیطهای پیرامون، برنامهریزی نشده است و اثرات آن بر محیط طبیعی، نه از پیش تدبیر شده است و نه اندیشیدن و تدبیر شیوهها و راههای رویارویی با چنین مشکلهایی، در نظر گرفته شده است. چنین اغماض مهمی، به تولید و بازتولید مشکلهای گسترده و پابرجایی چون اغتشاش فضایی (با توجه به تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سازمانی و کالبدی) و تشدید یا بازتولید مشکلهای از پیش موجود، و موجب اتلاف منابع حیاتی جوامع و نیز اتلاف سرمایههایی چون سرمایههای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی یا طبیعی شده است و میشود.<br /> هدف: هدف این مقاله پرداختن به بحث عدم برنامهریزی برای فضاهای شکلگرفته در اثر گسترش کلانشهرها در منطقههای کلانشهری و در فضای تحلیل مورد نظر این مقاله، یعنی منطقة کلانشهری تهران، و نیز اندیشیدن در مورد پیامدهای چنین گسترشی در فرایندهای برنامهریزی و سیاستگذاری کلانشهرها و منطقههای کلانشهری است؛ با این مقصود که بتوان با تولید و بازتولید مشکلهای گسترده و پابرجا در این زمینه رویارویی کرد. بر پایة تحلیل اثرات گسترش برنامهریزینشدة منطقة کلانشهری تهران بر محیط طبیعی پیرامون آن است که میتوان به تولید پیشنهادهایی (در سطوح راهبردی و عملیاتی یا تاکتیکی) با ماهیت دوگانة محتوایی و روندکاری به منظور سیاستگذاری و استقرار رهیافت و سازوکاری تدبیرشده برای برنامه-ریزی و مدیریت چنین منطقههایی پرداخت.<br /> روش تحقیق : به منظور شناسایی و تحلیل تغییرات ناخواسته و منفی ایجاد شده در محیط طبیعی، ناشی از گسترش برنامهریزینشده در منطقة کلانشهری تهران، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، در این مقاله روش کاری متشکل از فرایندی سه مرحلهای اختیار شده است. در مرحلة نخست پایههای نظری مرتبط با موضوع بازبینی و تجربههای جهانی جوامع بیشتر و کمتر توسعهیافته مورد مقایسه قرار میگیرند. در مرحلة دوم روشهای ارزیابی اثرات زیستمحیطی بازبینی میشود. و در مرحلة سوم، به کمک اصول راهنمای به دستآمده، اثرات گسترش منطقة کلانشهری تهران بر محیط طبیعی پیرامون آن، مورد شناسایی و تحلیل قرار میگیرند.<br /> دستاورد : دستاورد اصلی این مقاله، تحلیل اثرات منفی گسترش برنامهریزی نشده در منطقة کلانشهری تهران و بر پایة چنین تحلیلهایی، تأکید بر بایستگی استقرار سازوکار تدبیرشدة برنامهریزی، سیاستگذاری، و مدیریت منطقههای کلانشهری، به ویژه در فضای تحلیل مورد نظر این مقاله است تا از طریق استقرار چنین سازوکاری، زمینهای برای کاهشیافتن، گشوده شدن و پیشگیری از تشدید و بازتولید مشکلها فراهم شود.
منطقة کلانشهری تهران,گسترش برنامهریزینشده,محیط طبیعی,ارزیابی اثرات محیطی,ردپای اکولوژیکی
http://www.bagh-sj.com/article_41072.html
http://www.bagh-sj.com/article_41072_e2bfa212068a3882f471f3bece46ea92.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
13
43
2017
01
01
تبیین و اولویتسنجی ابعاد تأثیرگذار جهت تحقق نوسازی مشارکتی در بافت فرسوده شهری (نمونه موردی : محله شهید خوببخت تهران)
61
76
FA
ستاره
زینل زاده
کارشناسی ارشد
setare.zeinalzadeh@gmail.com
محمد جاهد
قدمی
پژوهشگر دکتری شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، تهران، ایران.
mj.ghadami@srbiau.ac.ir
طولانیشدن فرایند اجرا که به موجب شروع فرایند اقدام با تأمین زیرساختهای آن بوده، غالباً سبب نارضایتی تدریجی ساکنین از نوسازی بافت محل سکونتشان شده و بدین دلیل که هیچ آگاهی و مشارکتی نیز در آن نداشتهاند، حمایت خود را از نوسازی حذف کرده و همکاریهای لازم را مبذول نمیدارند. این امر سبب شکست یا طولانیتر شدن بسیاری از طرحهای نوسازی و نیز عدم تحقق طرحهای بعدی شده است. تحقیق حاضر با هدف اولویتسنجی مداخله در بافت فرسوده به منظور مشارکت حداکثری مردم و افزایش رضایت آنان از فرایند اقدام در بافت فرسوده صورت گرفته است.<br /> در این تحقیق که توصیفی - تحلیلی است، با شرح و بسط دو مفهوم بافت فرسوده و مشارکت، مدل تحلیلی پژوهش با روش مطالعات اسنادی و کتابخانهای تدوین شد. سپس با استفاده از مشاهدات میدانی، پرسشنامه بسته و باز و مصاحبههای اکتشافی به بررسی ابعادی از مدل تحلیلی پرداخته شده است که در فرآیند نوسازی، بیشترین تأثیر را بر مشارکت ساکنین در نوسازی بافت فرسوده دارند. پس از بررسی روایی پرسشنامه از طریق سنجش روایی محتوایی و همچنین سنجش پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ<sup>1</sup> و از طریق آزمون بارتلت<sup>2</sup> و شاخص<span lang="EN-GB">KMO</span><sup><span lang="AR-YE">3 </span></sup>در سطح بالایی (85/0) مورد تأیید قرار گرفته است. جهت تعیین حجم نمونه موردی پرسشنامه نیز از جدول گرجسی و مورگان<sup>4</sup> استفاده شده و در نتیجه با توجه به جمعیت ساکنین محله 386 نفر به صورت توزیع تصادفی، مخاطب پژوهش قرارگرفتهاند. در نهایت پس از بررسی و تحلیل پرسشنامه به روش نظریه دادهبنیان، نتایج نشاندهنده آن هستند که به منظور آغاز فرآیند تدوین، طرح و اجرای مداخله در بافتهای فرسوده شهری به شیوه مشارکتی اولویت با بعد اجتماعی و سپس زیرساختی، کالبدی و کاربریهای مورد نیاز محله است و اقداماتی جهت تحقق این امر پیشنهاد شده است.
بافت فرسوده,بهسازی و نوسازی شهری,روشهای مشارکتی نوسازی شهری,ابعاد مداخله
http://www.bagh-sj.com/article_41073.html
http://www.bagh-sj.com/article_41073_c741429124dfa7b94fbb659b69108e78.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
13
43
2017
01
01
بازشناسی شهرسازی و معماری اسلامی ایران با رویکردتئوری آشوب و قانون فازی (مطالعه موردی : شهر یزد، میبد، تبریز)
77
90
FA
نسیم
اشرافی
.دکتری معماری. گروه معماری، واحد پردیس، دانشگاه آزاد اسلامی، پردیس، ایران
ashrafi@pardisiau.ac.ir
با نگرش به شهرهای اسلامی در دورههای مختلف زمانی از اوایل اسلام تا اوایل دوره قاجار همواره متوجه میشویم پویایی فضا در شهرهای گذشته مسلمانان، تفاوت اصلی آنها با فضای شهری دورههای قبل از اسلام و معاصر در ایران بوده که از طریق پیچیدگی سازمانیافته حاصل شده، این پیچیدگی در یک سیستم باز اتفاق افتاده و اجزای آن (فراکتالها) با یک منطقی در طی زمانهای متمادی تکامل و رشد یافته، منجر به توسعه درونی در یک سیستم شهری شدهاند که نظمی پنهان را در فضای آشوب شهری به همراه داشتهاند. در بافت شهری گذشته، نظمی پنهان در فضای شهری، توسعه شهر را در حریمی مشخص سامان میداده و مشارکتهای مردمی در تحقق این مهم نقش اصلی ایفا کرده است. همین موضوع از محوریترین مباحث پایداری شهری است. این پژوهش سعی دارد با مطالعات اسنادی و تطبیقی، با رویکرد تئوری آشوب(هندسه فراکتال، منطق فازی و فضای آشوب)، به عنوان یک تئوری سیستمیک، عوامل پویایی و پیچیدگی، غیر خطی بودن، نظم پنهان و خودسازماندهی فضایی را -که از مشخصات یک فضای آشوب در یک سیستم زنده است- در هنجارهای شهری و معماری گذشته اسلامی از جمله قوانین خصوصیگرایی و دولتی و قوانین موروثی اسلامی بررسی کند تا با دستیابی به تعاریف مشخصی از انسجام و پیچیدگی، نظم پنهانی موجود در شهرهای کهن، عدم یکپارچگی و نا هماهنگی شهرهای معاصر را که در حریمی نامشخص رشد مییابند را بازشناسی کرده، درنهایت در راستای تحقق پایداری شهری و معماری، عامل رشد درونزا که ناشی از فرهنگ و جهانبینی ایرانی- اسلامی بوده و خود سازماندهی حاصله از مشارکتهای مردم در تمام جنبههای زندگی شهری را که در یک سیستم زنده به فعالیت میپرداختند را به جای تخصصگرایی معرفی میکند.
آشوب,پویایی,فازی,فراکتال,شهرهای سنتی مسلمانان
http://www.bagh-sj.com/article_41074.html
http://www.bagh-sj.com/article_41074_dba18956b12ba61f17d5cbe460fea53f.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
13
43
2017
01
01
مقایسه تطبیقی جایگاه مبحث انرژی در سیستم برنامهریزی شهری آلمان و ایران
91
100
FA
مهتا
میرمقتدایی
مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی
mmoghtada@yahoo.com
سیدمحمدفرید
موسویان
مدرس دانشکده هنر و معماری دانشگاه بوعلی سینا همدان
s.fmousavian@yahoo.com
پیمان
گماریان
مدرس دانشگاه آزاد اسلامی، تهران جنوب
payman.urbanism@yahoo.com
امروزه توجه به کنترل مصرف انرژی در مقیاسهای متفاوت از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و نگاه جامعتر به برنامهریزی شهری میتواند در راه رسیدن به این هدف بسیار مؤثر باشد. کشور آلمان به عنوان یکی از کشورهای موفق در زمینه بهینهسازی مصرف انرژی در مقیاس معماری و شهرسازی در جهان مطرح است. شناسایی اصول سازمانی و کاربردی این کشور در مقیاس برنامهریزی شهری میتواند راهگشای مناسبی برای فعالیتهای مشابه در کشور ایران باشد. به منظور دستیابی به نتیجه مناسب، ضرورت دارد مشکلات و نقاط ضعف بهینهسازی مصرف انرژی در ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. روش مورد استفاده در این پژوهش مقایسه تطبیقی در بررسی نمونه موردی است. در این روش از ابزار مطالعه منابع کتابخانهای و جمعآوری اطلاعات از منابع معتبر اینترنتی استفاده شده است. پس از جمعآوری اطلاعات و بررسی نمونههای مشابه، ساختار برنامهریزی شهری در دو کشور آلمان و ایران معرفی شده است. در یک مقایسه تطبیقی علل عدم موفقیت این ساختار در ایران بیان میشود و نظریههای پژوهش تدوین میشوند. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان میدهد که تفاوتهای اصلی برنامهریزی شهری در ایران و آلمان را در میتوان از یک سو در ساختار برنامهریزی شهری و مشارکت سازمانهای مردمنهاد، و از سوی دیگر فقدان مباحث مربوط به مصرف بهینه انرژی در اسناد تهیه طرحهای شهری بررسی کرد. همچنین در مقیاس جامع و کلان برنامهریزی انرژی، میتوان عدم وجود یک برنامه جامع جهت هماهنگی کلیه نهادهای متولی انرژی در ایران را یکی از دلایل ناکارآمدی فعالیتهای مرتبط با برنامهریزی انرژی دانست. با بررسی این موارد ضمن معرفی چارچوبی برای تقویت ابعاد بهینهسازی مصرف انرژی در ایران، سعی بر این بوده تا در جهت رفع نواقص، سازماندهی بهتر و تصمیمسازی مناسب در ساختار برنامهریزی شهری کشور گام برداشته شده و زمینه لازم برای پژوهشهای آتی فراهم شود. به همین منظور چارچوبی برای ادامه پژوهش در حوزه شهرسازی و انرژی با تأکید بر تجارب کشور آلمان ارایه شده که میتوان آن را برای مطالعه تجارب سایر کشورهای پیشرو در امر بهینهسازی مصرف انرژی نیز به کار برد.
برنامهریزی شهری,آلمان,بهینهسازی انرژی,سازمانها
http://www.bagh-sj.com/article_41075.html
http://www.bagh-sj.com/article_41075_f2f8080d2cee67029fa6e620293ec943.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
13
43
2017
01
01
معرفی اسناد هدایت طراحی شهری الگوی رشد هوشمند و کاربست آن در ایران
101
116
FA
ساناز
سعیدی مفرد
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاداسلامی واحد مشهد
sanaz.saeedi@hotmail.com
سید مجید
مفیدی
فوق دکتری معماری شهرسازی. دانشگاه علم و صنعت ایران. نویسنده مسئول
s_m_mofidi@iust.ac.ir
امروزه رشد روزافزون شهرنشینی و شهرگرایی مشکلات عدیدهای را برای شهرنشینان به همراه داشته است. همزمان با بروز این مشکلات، تفکر توسعه پایدار شهری و هماهنگ با آن رویکردهای خاصی همچون نوشهرگرایی و رشد هوشمند پدید آمد که با اصول مورد توجه خود به شهرها حیات تازهای بخشیدند. رویکرد رشد هوشمند به عنوان رویکردی نوین در مباحث برنامهریزی و طراحی شهری، با ارایه راهکارها و سیاستهایی سعی در خلق فضاهای مطلوب شهری و رسیدن به حداکثر کیفیتهای شهری دارد. رشد هوشمند را میتوان ناظر بر طراحی منطقهای، طراحی شهری، طراحی فیزیکی، معماری، طراحی منظر و طراحی محیطی دانست که نشاندهندة تأثیرگذاری آن در آینده اجتماعات انسانی است. در شرایطی که مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسیار حیاتی و مورد توجه بودند این جنبش توجه خود را معطوف به طراحی کرد با این عقیده که طراحی میتواند نقش مهمی در حل کردن مسایلی داشته باشد که دولت نمیتواند تنها با پول و برنامه آنها را حل کند. در کشور ایران در چند سال اخیر توجه به برنامهریزی طراحیمحور در فرایند تهیه طرحهای توسعه شهری از جمله طرحهای ساختاری-راهبردی و طرح توسعه راهبردی شهری مطرح شده است. با این وجود ضرورت به کارگیری و کاربست اسناد هدایت طراحی شهری مکانمحور در فرایند تهیه و اجرای این طرحها و توجه به هر دو بعد فرم و عملکرد در جهت بازگردانیدن حیات شهری به پهنههای شهری احساس میشود. هدف از تدوین این مقاله بازشناسی رسالت رویکرد رشد هوشمند در طراحی شهری، معرفی اسناد هدایت طراحی شهری این رویکرد و بیان ویژگیها و ساختار هریک از آنها و چگونگی کاربست این اسناد در طرحهای توسعه شهری ایران است. بدین منظور این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و استدلالی به کنکاش پیرامون اسناد هدایت طراحی شهری رشد هوشمند و تبیین آنها و از سوی دیگر بررسی اسناد هدایت طرحهای توسعه شهری در ایران و ارایه پیشنهاداتی جهت استفاده از این الگو در ایران پرداخته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد، این اسناد عموماً به منظور تسهیل برنامهریزی و طراحی جامعه شهری یا هرگونه دستهبندی فضا، بنا، خیابان تدوینشده و وسیلهای برای رسیدن به کنترل مناسب توسعه شهری پایدار و طراحی شهری فشرده با حداکثر کیفیت محیط شهری هستند. از آنجایی که الگوی رشد هوشمند اصول و راهکارهایی را در سطوح مختلف جغرافیایی (منطقه، محله-واحد همسایگی و بلوک شهری- خیابان و ساختمان) پیشنهاد میدهد، میتوان نتیجه گرفت اسناد هدایتگر این رویکرد اسناد <span lang="EN-GB">"</span><span lang="AR-YE">مکانمحور</span><span lang="EN-GB">"</span><span lang="AR-YE"> است. استفاده از این اسناد در طرحهای توسعه شهری ایران میتواند زمینه را برای تحقق چشمانداز توسعه شهری پایدار شهرها از یکسو و توجه به هر دو بعد فرم و عملکرد در تمامی اجزاء کالبدی شهرها محقق کند.</span>
اسناد هدایت طراحی,رشد هوشمند,چارچوب طراحی شهری,دستورالعمل,کد هوشمند,ایران
http://www.bagh-sj.com/article_41116.html
http://www.bagh-sj.com/article_41116_79f5f126196c6db8fd5c6a2941da1655.pdf
پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی نظر
باغ نظر
1735-9635
2251-7197
13
43
2017
01
01
بررسی وجوه مختلف معنای مکان از دید معماران و غیر معماران
117
128
FA
علی اکبر
حیدری
استادیار دانشگاه یاسوج
aliakbar_heidari@yu.ac.ir
نازگل
بهدادفر
کارشناس ارشد معماری
nazgolbahdadfar@yahoo.com
امروزه بحث پیرامون مفاهیم مختلف مرتبط با مکان و چگونگی تجربه آن توسط استفادهکنندگان، از مباحث مهم مطرح در معماری و شهرسازی به ویژه در حوزه علوم رفتاری است. در این راستا یکی از مهمترین مفاهیم مرتبط با حوزه مذکور به ویژه در مباحث روانشناسی محیط، مفهوم معنای مکان است. با شناخت معانی مختلف مکان و روند شکلگیری آن و نیز پارامترهای تأثیرگذار بر ادراک آن توسط افراد، میتوان به خلق محیطی مطلوب دست یافت که هدف اصلی معماری و شهرسازی است. هدف کلی پژوهش حاضر، استخراج و سنجش عناصر مؤثر بر ادراک معانی مکان از منظر معماران و غیر معماران و بررسی تفاوت آن از طریق تجزیه و تحلیل روایت مکان است که با مطالعه موردی بر روی دو ترمینال اصلی شهر اصفهان انجام گرفته است. برای نیل به این هدف، با استفاده از شیوه پرسشنامه باز و بسته و نیز مصاحبههای عمیق از افراد در محیط ترمینالها، دو مفهوم <span lang="EN-GB">"</span><span lang="AR-YE">محتوای تفکر</span><span lang="EN-GB">"</span><span lang="AR-YE"> و </span><span lang="EN-GB">"</span><span lang="AR-YE">شیوه تفکر</span><span lang="EN-GB">"</span><span lang="AR-YE"> به تفکیک برای افراد معمار و غیر معمار شرکت کننده در پژوهش استخراج و مورد مقایسه قرار گرفت. تعداد جامعه آماری شامل 174 نفر بود که از این تعداد 100 نفر غیر معمار و 74 نفر معمار بودند. نتایج حاکی از آن است که هم معماران و هم غیر معماران، عوامل فردی را در شکلگیری معنا بسیار مؤثر میدانند با این حال، غیرمعماران، عوامل فردی را بیشتر در حوزه نیازهای فردی خود و میزان رضایت از تأمین این نیازها با توجه به امکانات موجود در محیط میدانند، این در حالی است که معماران، عوامل فردی را در قالب شناخت الگوهای رفتاری و نیز موقعیت و کیفیت عملکردهای موجود در محیط بیان میکنند. در ارتباط با شیوه تفکر، این پژوهش نشان میدهد که غیر معماران تفکری احساسی، تجربی یا نسبیگرا نسبت به مکانها و معانی موجود در آنها دارند، در حالی که معماران بیشتر تفکری انتزاعی- مفهومی در ادراک معانی مکان دارند. </span>
معنای مکان,ادراک,روایت مکان,معماران,غیر معماران
http://www.bagh-sj.com/article_41118.html
http://www.bagh-sj.com/article_41118_accf81afb7fcbbe9dbd50bebb323a27b.pdf