بیان مسئله: معماری بهعنوان بخشی از فرهنگِ هر جامعه برخاسته از بستر اجتماعی و سیاسی آن جامعه است. در برخی مناطق جغرافیایی، یادمانهای آرامگاهی شکلدهندۀ بخش مهمی از تمدن آن کشور محسوب میشود. در ایران نیز، با توجه به اهمیت این بناها به لحاظ مذهبی، با ظهور حکومت پهلوی، نوعی متفاوت از بناهای آرامگاهی و نگرشی نو به معماری بناهای یادمانی و آرامگاهی شکل گرفت. عمدهترین دلیلِ این تفاوت به بستر اجتماعی و سیاسی سالهای 1300 تا 1357 بازمیگردد. شناخت این بستر و چگونگی ایجاد آن میتواند درک بهتری از نحوۀ شکلگیری یادمانهای آرامگاهی ایران در این دوران را در پی داشته باشد. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش تبیین جریانهای تأثیرگذارِ سیاسی و اجتماعی سالهای 1300 تا 1357 بر روند شکلگیری یادمانهای آرامگاهی ایرانِ معاصر و بررسی چگونگی تأثیرگذاری این جریانهاست. به عبارت دیگر، در این پژوهش به این پرسشها پاسخ داده میشود که اولاً تحولات سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار بر شکلگیری یادمانهای آرامگاهی کداماند، و ثانیاً این تحولات به چه نحو بر روی این روند تأثیر گذاشتهاند؟ روش پژوهش: ابتدا، پس از بررسی میدانی، نمونههایی موردی انتخاب و سپس با ابزار مطالعات کتابخانهای و بررسی اسناد به روش تاریخی-تفسیری، جریانهای سیاسی و اجتماعی همدورۀ این بناها بررسی میشوند؛ سرانجام، تأثیر این تحولات بر جامعه و چگونگی این اثرگذاری در هر دوره مورد تحلیل قرار میگیرد. نتیجهگیری: بررسی اسناد موجود نشان میدهد که در دورۀ پهلوی اول تحولاتی همچون غربگرایی، مذهبستیزی، و سعی در ایجاد وحدت ملی، تأثیری بیواسطهتر بر روی این فرایند گذاشته و بر انتخاب آرامگاهها، شکل و ساختار آنها اثری مستقیم داشتهاند. با تداوم این تحولات در دورۀ پهلوی دوم، این اثرگذاری بر روی معماری یادمانهای آرامگاهی بهواسطۀ بسترهای فرهنگی ایجادشده صورت گرفته است. همچنین طراحی این بناها، نسبت به دورۀ قبل، از رویکردهای شخصی معماران و تحولات هنری جامعۀ جهانی تأثیر بیشتری گرفته و این منجر به تغییر، هم در فرم و هم در جزئیات، شده است. واژگان کلیدی: یادمانهای آرامگاهی، معماری ایران معاصر، جریانهای سیاسی و اجتماعی 1300 تا 1357، معماری آرامگاهی.