@article { author = {Mollasalehi, Hekmatollah}, title = {Rereading of Memory and Identity in Monumental Architecture of Iran}, journal = {The Monthly Scientific Journal of Bagh-e Nazar}, volume = {12}, number = {34}, pages = {69-82}, year = {2015}, publisher = {Nazar Research Center for Art, Architecture and Urbanism (NRC)}, issn = {1735-9635}, eissn = {2251-7197}, doi = {}, abstract = {This article tries to represent very briefly multiform and multifarious or multi functional aspects of monumental architecture of Iran. Every work of art in general and every monumental architecture particularly as a material text produces uniquely its own message and its own identity or its own context. We can put the issue very geometrically by employing the method of classification and categorization of monumental architecture of Iran according to its structure and its content. As we know every monumental work of art or architecture  produce historic memory and socio-cultural identity of this or that period, this or that group of people in this or that geography or environment that has been created. One probably has been created for representation of political power other for expressing ritual or aesthetic values. In monumental work of art of Iran in general and monumental architecture particularly from ancient times to contemporary period we can find all these multifarious aspects. To reread and reunderstand monumental architecture as a part of material culture language, or iconic language implies not only rereading and reundrestanding how monumental architecture comes to a different category of communication or discourse but also invites us to recall or memorize and participate to divers circles, levels, aspects  and as well as stages of our cultural heritage. Concern with the nature of such material culture language is of long standing in related to different category of language with its own grammar and rules of decode. Monumental architecture as material or as iconic language includes its own metaphorical act of mind particularly and man as polyglot being in general. In each process of foundation and structural activity of monumental architecture as language paralleling metaphorical with visualizing and memorizing of whole our way or mode of being in this or that period as well as in this or that historic geography in its multifarious aspects. Monumental architecture as iconic or as material language includes uniquely both verbal and textual aspects as well as conceptual language in its own way of expression very actively and very expressively. Another fundamental focus of the underlying discussion concerns multifarious associations of monumental architecture and collective memory particularly and memory in general. Each act of structuring monumental architecture naturally intertwined to active shaping identity. Obviously, active role and participation of collective memory in micro and macro scale to discuss about founding and structuring of monumental architecture as well as shaping identity is quite difficult.}, keywords = {Rereading,Memory,Associate,Remind,Identity,Monumental architecture of Iran}, title_fa = {بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران}, abstract_fa = {نوشتار حاضر بر محور سه مفهوم کلیدی بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران تدوین شده است. مفهوم بازخوانی در مباحث پیش‌رو نه به تصادف و نه از سر ذوق بلکه با اتکاء به هدفی مشخص و با ابتناء به روش‌شناسی و رویکردی معین گزیده شده و مورد بحث قرارگرفته است. هر اثر یادمانی در بستر جاری و شرایط تاریخی و مقتضیات و ملزومات فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی دوره‌ای که در آن پدید می‌آمده برای گروه‌های اجتماعی و مردمانی که آن را پدید می‌آورده‌اند در زمانه خود چونان واقعیتی زنده و فعّال بر صحنه تاریخ و فرهنگ و زندگی مردم آن جامعه حضور داشته، نقش خود را بر شانه می‌کشیده و ایفا می‌کرده است. تأثیر این بناهای یادمانی نیز بر روان و رفتار و اندیشه و خرد و خیال و ذوق و ذایقه گروه‌های اجتماعی و مردم جامعه‌ای که با چنین آثاری هم‌عصر بوده‌اند بلاواسطه بوده است. لیکن همان اثر یادمانی برای مردمان جامعه و تاریخ عصری که هزاره‌های بعد آن را به حضور دوباره فرا خوانده‌اند، موضوعیتی از جنس دیگر می‌پذیرفته که اصطلاحاً از آن به بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی تعبیر شده است. به سخن دیگر، آنچه برای مردمان یک دوره چونان واقعیتی زنده و زیستنی و خواندنی تجربه و زیسته می‌شده برای مردمان اعصار و ادوار بعدی که وارد سپهر دیگری از مناسبت‌ها و رابطه‌ها و مقتضیات و شرایط دیگر تاریخی می‌شده‌اند هم بازخوانی می‌طلبیده هم بازنمایی از نوعی و از منظری دیگر. لکن نسبت ذوقی و زیباشناختی مشمول این قاعده نمی‌شود. زیبا همیشه زیباست و فراسوی زمان تاریخی ایستاده است. مصریان عهد باستان، هم طراحان هم معماران و مهندسان و آفرینندگان معماری یادمانی اهرام بودند هم آنکه نسبتی زنده و فعّال با آثارشان داشتند و در بستر جاری فرهنگ و زندگی خود، آنها را فعّال بر صحنه می‌دیدند و می‌زیستند. بر همین سیاق ایلامیانی (عیلامیان) که معبد چغازنبیل و ایرانیانی که معماری پرشکوه تخت جمشید و آتنیانی که معماری معبد پارتنون و مجموعه‌های پیرامون آن را روی آکروپولیس در قلب شهر آتن عهد پریکلس پدید آورده بودند، حضور زنده و فعّال آنها را بر صحنه فرهنگ وزندگی خویش احساس می‌کردند و می‌زیستند. آنچه بود خوانش بود و گفتمان زنده و نسبت و رابطه بلاواسطه. آنچه ما می‌کنیم بازخوانی و بازنمایی است از منظری دیگر. مصداق این نوع و نحوه رابطه زنده و فعّال را در حرم‌های مطهر مسلمانان شیعه یا در اجرای مراسم حج و طواف مسلمانان برگرد کعبه به خوبی می‌توان مشاهده کرد. نه معبد چغازنبیل دیگر آشیانه ایزدستان عیلامیان است، نه معبد پارتنون دیگر پرستشگاه الهه آتنا و نه تخت جمشید کانون فعّال امپراطوری هخامنشی. آنها یادمان‌هایی هستند که در دوره جدید بار دیگر به حضور فراخوانده شده‌اند تا بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی‌های آرکئولوژیک شوند. البته از منظر «آرخه» و«لوگوس» دوره جدید،که مبادی و مبانی فکری و نظام معرفتی‌اش متفاوت از مبانی و مبادی فکری پدیدآورندگان چنین آثاری است. معماری یادمانی که در نوشتار حاضر کانون توجّه و بحث قرارگرفته به طور اخص و معماری به طور کلّی و اعم، یک پدیده چندوجهی و چندگون و چندکارکردی است که با جنبه‌های دیگر فرهنگ و زندگی و روان و رفتار و نحوه نگاه و نحوه بودن و نوع بیان و گفتمان و در یک کلام جهان‌بینی و هستی‌شناسی جوامع در ادوار مختلف سخت و استوار درهم‌تنیده است. لذا وقتی از معماری چونان نوعی زبان در گروه و چارچوب زبان فرهنگ مادّی سخن گفته می‌شود، به دنبال قواعد و دستور زبان خوانش یا بازخوانی و نشانه‌شناسی و تفسیر آن نیز ‌باید رفت. هر بنای یادمانی طومار و متن مادی و کالبدی‌شده‌ای است که بر روی ما گشوده است. زمانی می‌توان آن را خوانش و تفسیر کرد که با قواعد و دستور زبان خاص آن زبان و نحوه بیان و گفتمان آشنا باشیم.}, keywords_fa = {بازخوانی,حافظه,تداعی,تذکّر,هویت,معماری یادمانی ایران}, url = {http://www.bagh-sj.com/article_11091.html}, eprint = {http://www.bagh-sj.com/article_11091_4a849e8a770d9e9e398600566e30afe7.pdf} }